در سال 2014 معامله گری در بازارهای مالی یکی از پر استرس ترین مشاغل دنیا لقب گرفت. بله بالاترین سطح از استرس در میان معامله گران وجود دارد چرا که با هر نوسان قیمتی تحت فشار روانی زیادی قرار می گیرند. در صورت تداوم این استرس به مرور زمان ذهن و جسم شما فرسوده خواهد شد و آثار آن به مرور در شما آشکار می شود. و دقیقا به همین علت است که در بورس های خارجی معمولا افراد از یک سن مشخص، دیگر در امور استرس زایی مثل معاملات در تالار سهام مشارکت نمی کنند.
به علت پیچیدگیهای انسان، شبیه سازی رفتار وی کار بیهودهای به نظر میآید متخصصان مالی رفتاری دانش مذکور را با نشانههای مختلفی یافتهاند که در ذیل اهم آنها ذکر میگردد
سرمایه گذاران به جای در نظر گرفتن تغییرات مجموع ارزش دارایی خود، آن را به اجزای مختلف یا جداگانه تقسیم و بطور مجزا بررسی میکنند. بدین معنا که اصطلاحاً حسابهای ذهنی اشخاص، عمدتاً داراییها و درآمدهای خود را در دو حساب ذهنی جداگانه منظور میکنند
بازارهای مالی به طور روز افزونی در حال پیچیده تر شدن است و این باعث افزایش رفتارهای مبتنی بر تجربه و آزمون و خطا میشود. اما این رفتارها همیشه دربازارهای مالی سودمند نیست. این پدیده ممکن است بتواند توضیح دهد که چرا گاهی بازار غیر عقلانی و غیر منطقی عمل میکند.از اشکال این نوع رفتار در بازار مالی، رفتار بر اساس نظر اکثریت، اعتماد بیش از حد به خود، عکس العمل بیش از اندازه و کمتر از اندازه و متکی شدن است. از اشکال این نوع رفتار در بازار مالی، رفتار بر اساس نظر اکثریت، اعتماد بیش از حد به خود، عکس العمل بیش از اندازه و کمتر از اندازه و متکی شدن است.
بررسی ریسکپذیری و ریسکگریزی افراد از آن جهت اهمیت دارد که افراد همیشه و در تمام رفتارهایشان آن طور که مدلهای اقتصادی فرض میکنند ریسک گریز نیستند بلکه زمانی هم هست که ریسک پذیر شده و از خطرات استقبال می کنند.
در نتیجه چندین بحران مالی متداول، در فرهنگ مالی، رفتار رمه ای دارای معنی منفی شده است.در بسیاری از موارد مشاهده شده است که قیمتها در بازار ســــهام دچار نوسانات شدید میشوند بدون اینکه اطلاعات مشخص و موثقی در رابطــــــه با آنها در بازار منتشر شده باشد.
معاملات اختلالزا نقش محوری در ادبیات مالیه رفتاری بازی میکند. معاملاتی که با تغییرات بنیادی همبستگی نداشته باشد را معاملات اختلالزا می گویند. این معاملات موجب انحراف قیمت دارایی از ارزشهای بنیادی میشوند.
شاید یکی از جالبترین رفتارها در بازار حالتی است که ارزیابیها روی یک دارایی خاص خودجوش میشوند. چنین سناریویی از آنجا ناشی میشود که قیمتها فقط ارزش ذاتی را منعکس نمیکنند،بلکه مقداری اضافی را نیز در خود دارند، که به آن حباب میگویند. حباب زمانی اتفاق میافتد که قیمت یک دارایی بطور ناگهانی و به دلایل غیر عقلانی افزایش یافته و سپس سقوط میکند.
کانمن و توریسکی در سال 1979 تئوری چشم انداز را ارائه کردند که نشان میدهد چگونه سرمایه گذاران در بعضی مواقع به طور سیستماتیک تئوری مطلوبیت را نادیده میگیرند. کانمن و توریسکی بیان کردند که زمانیکه سرمایه گذاران در قسمت منفی ثروت (ضرر) هستند آنگاه از ریسک گریزی به ریسک پذیری تغییر جهت میدهند.
تئوری چشم انداز، که توسط یک دکتر روانشناس و برنده جایزه نوبل به نام « دانیل کانممان » مطرح شده است، توجه اصلی متوجه ثبت این واقعیت شده که انسان ها در طی تصمیم گیری، بیشتر از همه به ریسک از دست دادن بهای زیادی می دهند. به عبارتی دیگر، ترس از جواب منفی گرفتن آنقدر قوی است که انگیزه تلاش دوباره را حتی می تواند به یاس و نا امیدی تبدیل کند.