تبلیغ تاپ 1
میزکار کاربران
فایده تجربه این است که انتخاب را آسان می کند - ویلیام شایرد

با این که تحلیل تکنیکی در بلند مدت نمی تواند به اندازه تحلیل بنیادی مفید واقع شود، اما در کوتاه مدت استفاده از تحلیل بنیادی ممکن است فاقد کارایی باشد. تحلیل بنیادی بر متغیرهایی تکیه می کند؛ که در کوتاه مدت تغییر بسیار کمی داشته و اغلب این تغییر برای فعالان بازار محسوس نیست.

 

به عنوان مثال متغیر تولید ناخالص داخلی  (GDP) در طی روز، هفته و حتی در برخی موارد در طول یک ماه تغییر محسوسی نکرده و یا حداقل گزارش نمی شود. بنابراین  تحلیل بنیادی که از متغیرهایی مانند GDP ، نرخ تورم، نرخ ارز، نرخ بهره و یا سود بانکی، ساخت و ساز، شاخص تولیدات صنعتی به همراه متغیرهای درون شرکتی استفاده می کند در کوتاه مدت می تواند کاملا خنثی باشد. در حالی که تحلیل تکنیکی در کوتاه مدت به راحتی قابل استفاده است.


تحلیل بنیادی نیاز به گردآوری و تحلیل متغیرهای زیاد و پرهزینه دارد که فایده مندی آن را در میان مدت و بلند مدت نیز کم می کند. اگر این فرضیه که قیمت ها منعکس کننده تمامی اطلاعات هستند صحیح باشد و نظریه اطلاعات عقلانی مورد توجه قرار گیرد، بازار فقط به جریان جدید اطلاعات پاسخ خواهد داد و اطلاعات قدیمی به لحاظ قابلیت استفاده در تحلیل فاقد ارزش هستند.


البته باید به این نکته توجه کنیم که اگر جریان اطلاعات تصادفی باشند و تمامی اطلاعات گذشته و حال در قیمت ها لحاظ شده باشد خود تحلیل تکنیکی نیز بی ارزش خواهد شد. این موضوع به دلیل کند بودن جریان اطلاعات جدید، جهت دار بودن قیمت، تفاوت قدرت تحلیلی تحلیل گران در بازار های مالی و حداقل با سرعت کنونی انتقال اطلاعات و انجام مبادلات اوراق در بازار های مالی صحیح نیست.


مساله دیگر این است که تحلیلگران تکنیکی روندهای جدید را می بینند و آنها را انتخاب می کنند، اما تحلیلگران بنیادی در بیشتر موارد در مورد یک گروه خاص تخصص دارند، آنها این انعطاف را ندارند که از گروهی به گروه دیگر روند.


از مباحث فوق می توان نکات زیر را با یک بیان صحیح استخراج کرد:


1-    برخی از متغیرهای بنیادی، تغییرات بسیار کندی دارند و زمان گزارش دهی، طولانی است.
2-    اطلاعات بنیادی قدیمی بدلیل اینکه در قیمت ها لحاظ شده اند فاقد ارزش هستند.
3-    خطای اندازه گیری در متغیرهای بنیادی بیشتر است (به عنوان مثال خطای اندازه گیری GDP بیشتر از خود قیمت سهام است). به بیان دیگر شفافیت در متغیرهای مورد استفاده تحلیل تکنیکی (قیمت و حجم) بیشتر از متغیرهای بنیادی است.
4-    تحلیل تکنیکی منعکس کننده حرکت های زود گذر بازار، شایعات و عوامل روانی بازار است در حالی که تحلیل بنیادی این عوامل را مورد بررسی قرار نمی دهد.

 

 

منبع

اکرم تفتیان(1393) تجزیه تحلیل اوراق بهادار

شهدایی، سید محمد علی، (1388)، "تحلیل بنیادی در بازار سرمایه ایران" ، ،نشر: چالش.

 
 
 
 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

|  
  |
یوسفی |   1396/02/01 10:24:59   |
0     0
از جمله مزایای تحلیل بنیادی میتوان به :
1- روندهای بلند مدت
2- فراست تجاری
نام برد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
فاطمه منتظرقائم |   1396/03/09 08:35:47   |
معایب تحلیل بنیادی
1- برخی از متغیرهای بنیادی، تغییرات بسیار کندی دارند و زمان گزارشدهی، طولانی است.
2- اطلاعات بنیادی قدیمی بدلیل اینکه در قیمت ها لحاظ شده اند فاقد ارزش هستند.
3- خطای اندازه گیری در متغیرهای بنیادی بیشتر است (به عنوان مثال خطای اندازه گیری GDP بیشتر از خود قیمت سهام است). به بیان دیگر شفافیت در متغیرهای مورد استفاده تحلیل تکنیکی (قیمت و حجم) بیشتر از متغیرهای بنیادی است.
4- تحلیل تکنیکی منعکس کننده حرکت های زود گذر بازار، شایعات و عوامل روانی بازار است در حالی که تحلیل بنیادی این عوامل را مورد بررسی قرار نمی دهد.
آرزو السادات آینده |   1396/02/13 17:45:32   |
0     0
مساله دیگر این است که تحلیلگران تکنیکی روندهای جدید را می بینند و آنها را انتخاب می کنند، اما تحلیلگران بنیادی در بیشتر موارد در مورد یک گروه خاص تخصص دارند، آنها این انعطاف را ندارند که از گروهی به گروه دیگر روند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
علی ویسی |   1396/02/14 11:57:50   |
0     0
۱- درست است که با تحلیل بنیادی می‌توان به خطای بازار پی برد و سهامی که پایین‌تر از ارزش ذاتی معامله می‌شود را تشخیص داد اما هیچ شاخصی وجود ندارد که با آن بتوانیم زمان حرکت سهم به سمت ارزش ذاتی را متوجه شویم.
2- زمان‌بر بودن و نیاز به مطالعه و تحقیق بسیار برای انجام تحلیل
انجام تحلیل‌ برای صنعت، مدل‌سازی مالی و ارزش‌گذاری سهام کار ساده‌ای نیست. اینکار می‌تواند بسیار پیچیده شود و میزان زیادی کار برای انجام درست آن لازم باشد.
3- فرضیات و اطلاعات غلط
فرضیات یک نقش حیاتی در پیش‌بینی مسائل اقتصادی ایفا می‌کنند. بنابراین مهم است که بدترین و بهترین سناریو در نظر گرفته شود. رکود اقتصادی غیرمنتظره، تغییرات سیاسی یا قانون‌گذاری می‌تواند مشکلاتی را در این تحلیل ایجاد کند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
ویسی |   1396/02/14 12:04:13   |
0     0
1- درست است که با تحلیل بنیادی می‌توان به خطای بازار پی برد و سهامی که پایین‌تر از ارزش ذاتی معامله می‌شود را تشخیص داد اما هیچ شاخصی وجود ندارد که با آن بتوانیم زمان حرکت سهم به سمت ارزش ذاتی را متوجه شویم.
۲- زمان‌بر بودن و نیاز به مطالعه و تحقیق بسیار برای انجام تحلیل
انجام تحلیل‌ برای صنعت، مدل‌سازی مالی و ارزش‌گذاری سهام کار ساده‌ای نیست. اینکار می‌تواند بسیار پیچیده شود و میزان زیادی کار برای انجام درست آن لازم باشد.
۳- فرضیات و اطلاعات غلط
فرضیات یک نقش حیاتی در پیش‌بینی مسائل اقتصادی ایفا می‌کنند. بنابراین مهم است که بدترین و بهترین سناریو در نظر گرفته شود. رکود اقتصادی غیرمنتظره، تغییرات سیاسی یا قانون‌گذاری می‌تواند مشکلاتی را در این تحلیل ایجاد کند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
damiri |   1396/03/01 17:41:20   |
0     0
تحلیل بنیادی (Fundamental analysis) یکی از روش‌های مورد استفاده برای سرمایه‌گذاران بازار سرمایه محسوب می‌شود تا با استفاده از این روش بتوانند از سود مناسبی در بلند مدت بهره‌مند شوند.
یکی از گام‌های اصلی در تحلیل بنیادی(فاندامنتال) بررسی وضعیت مالی شرکت‌ها (با استفاده از صورت‌های مالی)، سودآوری آن‌ها و تصمیم‌گیری برای انتخاب سهام شرکت‌ها است. اولین گام و یکی از مهمترین معیارهای سنجش وضعیت مالی و سوددهی شرکت‌‌ها، ارزیابی صورت‌های مالی آن‌ها است که منعکس کننده اطلاعات مالی و شرایط دارائی‌ها و بدهی‌های شرکت خواهد بود.لذا برای ارزیابی وضعیت مالی شرکت‌ها و موسسات تجاری، شناخت عناصر و اجزای تشکیل‌دهنده این صورت‌های مالی ضروری است.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
damiri |   1396/03/01 18:17:57   |
0     0
معایب تحلیل بنیادی مزایای تحلیل بنیادی
۱- درست است که با تحلیل بنیادی می‌توان به خطای بازار پی برد و سهامی که پایین‌تر از ارزش ذاتی معامله می‌شود را تشخیص داد اما هیچ شاخصی وجود ندارد که با آن بتوانیم زمان حرکت سهم به سمت ارزش ذاتی را متوجه شویم.
۱- روش‌ها و راهکارهایی که برای تحلیل بنیادی به کار می‌رود براساس داده‌های مالی است و این مورد جایی برای تعصب شخصی باقی نمی‌گذارد. (البته استثنا وجود دارد)
۲- زمان‌بر بودن و نیاز به مطالعه و تحقیق بسیار برای انجام تحلیل
انجام تحلیل‌ برای صنعت، مدل‌سازی مالی و ارزش‌گذاری سهام کار ساده‌ای نیست. اینکار می‌تواند بسیار پیچیده شود و میزان زیادی کار برای انجام درست آن لازم باشد.
۲- تحلیل بنیادی، وضعیت اقتصاد در بلندمدت، آمارهایی مانند مصرف‌کنندگان و گرایش آنها و تکنولوژی را نیز در نظر می‌گیرد. داده‌های بسیاری در یک تحلیل بنیادی می‌تواند تحلیل شود.
۳- فرضیات و اطلاعات غلط
فرضیات یک نقش حیاتی در پیش‌بینی مسائل اقتصادی ایفا می‌کنند. بنابراین مهم است که بدترین و بهترین سناریو در نظر گرفته شود. رکود اقتصادی غیرمنتظره، تغییرات سیاسی یا قانون‌گذاری می‌تواند مشکلاتی را در این تحلیل ایجاد کند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
علیرضا صادق پناه خرم آبادی |   1396/03/10 12:57:00   |
0     0
با این که تحلیل تکنیکی در بلند مدت نمی تواند به اندازه تحلیل بنیادی مفید واقع شود، اما در کوتاه مدت استفاده از تحلیل بنیادی ممکن است فاقد کارایی باشد. تحلیل بنیادی بر متغیرهایی تکیه می کند


که در کوتاه مدت تغییر بسیار کمی داشته و اغلب این تغییر برای فعالان بازار محسوس نیست. به عنوان مثال متغیر تولید ناخالص داخلی (GDP) در طی روز، هفته و حتی در برخی موارد در طول یک ماه تغییر محسوسی نکرده و یا حداقل گزارش گزارش نمی شود. بنابراین تحلیل بنیادی که از متغیرهایی مانند GDP ، نرخ تورم، نرخ ارز، نرخ بهره ویا سود بانکی، ساخت و ساز، شاخص تولیدات صنعتی به همراه متغیرهای درون شرکتی استفاده می¬کند در کوتاه مدت می تواند کاملا خنثی باشد. در حالی که تحلیل تکنیکی در کوتاه مدت به راحتی قابل استفاده است.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
علیرضا صادق پناه خرم آبادی |   1396/03/10 13:07:35   |
0     0
تحلیل بنیادی نیاز به گردآوری و تحلیل متغیرهای زیاد و پرهزینه دارد که فایده مندی آن را در میان مدت و بلند مدت نیز کم می کند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
سیدمحمد امامی مقدم |   1396/03/10 15:01:10   |
0     0
تحلیل بنیادی نیاز به گردآوری و تحلیل متغیرهای زیاد و پرهزینه دارد که فایده مندی آن را در میان مدت و بلند مدت نیز کم می کند.
اگر این فرضیه که قیمت ها منعکس کننده تمامی اطلاعات هستند صحیح باشد و نظریه اطلاعات عقلانی مورد توجه قرار گیرد، بازار فقط به جریان جدید اطلاعات پاسخ خواهد داد و اطلاعات قدیمی به لحاظ قابلیت استفاده در تحلیل فاقد ارزش هستند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
kamyar |   1396/03/13 02:49:29   |
1     0
تحلیلگران تکنیکی روندهای جدید را می بینند و آنها را انتخاب می کنند، اما تحلیلگران بنیادی در بیشتر موارد در مورد یک گروه خاص تخصص دارند، آنها این انعطاف را ندارند که از گروهی به گروه دیگر روند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
منصوره دهقانی اشکذری |   1396/03/13 15:33:00   |
0     0
نقاط قوت تحلیل بنیادی



روندهای بلند مدت

تحلیل های بنیادی برای انجام سرمایه گذاری های بلند مدت بر اساس روندهای بلند مدت کارایی مناسبی دارد. توانایی تشخیص وضعیت بلند مدت اقتصادی، تکنولوژیکی و تمایلات مصرف کننده، که با روش های بنیادین صورت می پذیرد، می تواند سرمایه گذاران صبوری که انتخاب درستی در صنعت و شرکت خریداری شده داشته اند را به سود برساند.

تعیین ارزش

تحلیل بنیادین دقیق می تواند شرکت های ارزشمند را شناسایی کند. بسیاری از سرمایه گذاران پرآوازه با دید بلند مدت به ارزش گذاری سهام می پردازند . گراهام، وارن بافت و جان نف اسطوره های سرمایه گذاری بر اساس روش ارزش ذاتی محسوب می شوند. تحلیل بنیادین می تواند شرکت هایی با دارایی های با ارزش، ترازنامه های قوی، ثبات در سوددهی و قدرت ماندگاری را شناسایی کنند.

تجارت هوشمند

یکی از دستاوردهای اساسی تحلیل بنیادین رسیدن به درکی درست از مفهوم تجارت است. سرمایه گذار بعد از زحمتی که برای انجام بررسی ها و تحلیل های شرکت ها انجام می دهد، با محرک های کلیدی در فروش، درآمد و سود شرکت ها آشنا می شود. درآمدها و انتظارات درآمدی می تواند محرکی اساسی برای قیمت سهام باشد. تحلیل گران تکنیکی نیز با این مساله موافقند. درک صحیح از شیوه های تجارت می تواند سرمایه گذاران را از انتخاب شرکت هایی که در معرض افت ارزش قرار دارند، مصون دارد. قیمت سهم یک شرکت شدیدا تحت تاثیر صنعتی است که شرکت در آن فعالیت می کند. سرمایه گذار می تواند با بررسی صنعت های مختلف، موقعیت های متفاوت را شناسایی و طبقه بندی کند. موقعیت های سرمایه گذاری می توانند به پر ریسک (مثل صنایع مبتی بر تکنولوژی)، کم ریسک (مثل صنایع صنایع همگانی)، رشد محور (مثل صنایع کامپیوتری)، ارزش محور (مثل صنایع نفتی)، غیر چرخه ای (مثل صنایع کالاهای اساسی مصرفی)، چرخه ای (مثل صنایع حمل و نقل) و یا درآمد محور (مثل صنایعی که درآمد بالا به دست می آورند) دسته بندی شوند.

تفکیک صنایع

سهام ها عموما حرکت های گروهی دارند. سرمایه گذاران با شناخت مدل کسب و کار هر شرکت می تواند به درک صحیح تری از گروه بندی سهام ها در غالب صنایع مربوطه شان دست یابند. وضعیت تجارت یک شرکت و ترکیب درآمدی آن می تواند به سرعت تغییر یابد. این اتفاق برای بسیاری از فروشندگان اینترنتی که در واقع ماهیت فروش شان غیر اینترنتی بوده، افتاده است. شناخت شیوه های درست تجارت برای شرکت های مختلف نقش بسزایی در دسته بندی صحیح آنها در صنایع مشخص داشته و می تواند تفاوت زیادی در ارزش گذاری نسبی آنها ایجاد کند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
منصوره دهقانی اشکذری |   1396/03/13 15:34:09   |
0     0
نقاط ضعف تحلیل بنیادین



قید زمان

تحلیل بنیادین علی رغم این که می تواند بینشی صحیح از موقعیت صنایع و شرکت ها به معامله گر دهد، می تواند بسیار زمان گیر نیز باشد. مدلهای زمان گیر معمولا می تواند منجر به ارزش گذاری هایی شود که با جهت گیری عمومی قیمت فعلی در بازار سهام مغایرت داشته باشد. زمانی که این اتفاق می افتد سرمایه گذار به این نتیجه می رسد که بازار به درکی نادرست از شرایط موجود رسیده است. این شرایط لزوما به معنی این نیست که درک بازار از کلیه شرکت ها نادرست است، ولی می تواند نشان دهد که قیمت بازار و برآورد کلی بازار سهام از قیمت بعضی از شرکت ها، تفاوت غیر منطقی دارد.

شاخصه های صنعت/شرکت

روش های ارزش گذاری بسته به گروه های مختلف صنعتی و شرایط خاص هر شرکت، با یکدیگر تفاوت دارند. بنابراین برای صنایع و شرکت های متفاوت، شیوه های متفاوتی به کار برده می شود. این فرآیند می تواند زمان بر باشد و نیاز به انجام تحقیقات متفاوتی دارد. برای مثال یک مدل مبتنی بر تعداد مشترکان می تواند برای شرکت هایی که خدمات اینترنتی ارائه می دهند (ISP Internet Service Provider) موثر واقع شود، ولی برای یک شرکت نفتی الزاما کاربردی ندارد. و یا روش های ارزش گذاری برای شرکت های سرمایه گذاری و یا ارائه دهنده ی خدمات بانکی، با شرکت های تولیدی تفاوت دارد.

ذهنیت های فردی

برآورد ارزش ذاتی یک سهم وابسته به فرضیات خاصی است که در مدل های ارزش گذاری استفاده می شود. بنابراین هرگونه تغییر در رشد و یا ضرایب مفروض می تواند تغییر زیادی در ارزش گذاری نهایی ایجاد کند. و هر تحلیل گر با استفاده از ضرایب و مفروضات خاصی، ارزش ذاتی خاصی را به دست می آورد که این می تواند با نظر تحلیل گران دیگر که از ضرایب و مفروضات دیگری استفاده کرده است، متفاوت باشد. از سوی دیگر پاره ای از تحلیل گران با تغییر متغیرهای مدل های ارزش گذاری، ارزش ذاتی دلخواه خود از یک سهم را با استناد به این مدل ها به وجود می آورند. گروهی از تحلیل گران بنیادین نیز، با تغیی متغیر های مدل های ارزش گذاری، تحلیل های خود را به حالت های خوش بینانه، بدبینانه و یا حالتی بین این دو دسته بندی می کنند. با این حال اکثر مدل های ارزش گذاری بدبینانه نیز عموما ماهیت صعودی دارند.

شخصیت تحلیل گر و جهت گیری

بسیاری از اطلاعاتی که در فرآیند تحلیل تاثیر گذار می باشند، بر اساس صورت مالی است که خود شرکت ارایه می دهد. در هر شرکتی بخشی مربوط به ارتباط با سهامداران وجود دارد که وظیفه ی اصلی آنها ارائه صورت های مالی برای سهامداران است. مارک تواین در جایی می گوید: "دروغ های متفاوتی وجود دارند: دروغ های بزرگ، و آمارها". در واقع زمانی که به مرحله اطلاع رسانی داده ها و انتشار اطلاعیه ها می رسیم، رئیس هیئت مدیره و مدیر مالی بسیار حرفه ای عمل می کنند. از طرفی زاویه ی نگاه تحلیل گران متفاوت است. گروهی از تحلیل گران صورت های مالی شرکت ها را به جهت خرید سهام آن ها بررسی می کنند. در واقع تنها تحلیل گران طرفدار خرید هستند که تمایل دارند فراسوی اطلاعات و آمار مربوط به شرکت، به تحقیق بپردازند. تحلیل گران طرفدار خرید عموما برای صندوق های سرمایه گذاری های مشترک و مدیران مالی کار می کنند. آنها گزارشات مربوط به تحلیل گران طرفدار فروش که در جهت منافع سهام داران عمده یا خود شرکت فعالیت می کنند، را بررسی می کنند. بنابر این هنگام مطالعه گزارشات باید تمامی ملاحظات مربوط به سمت گیری تحلیل گران را در نظر گرفت. از سویی دیگر تحلیل گران طرفدار خرید، صرفا از نقطه نظر سرمایه گذاری کلان و با دیدگاه پرتفوی گردانی به تحلیل شرکت ها می پردازند. این تحلیل گران اگر هم به نوعی با شرکت در ارتباط باشند، ارتباط آنها از جنس ارتباط تحلیل گران طرفدار فروش نمی باشد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
منصوره دهقانی اشکذری |   1396/03/13 15:34:47   |
0     0
تحلیل بنیادین می تواند بسیار ارزشمند قلمداد شود، ولی باید با احتیاط با آن برخورد شود. زمانی که در حال بررسی گزارشات یک تحلیل گر طرفدار فروش هستیم، مهم است که با خود تحلیل گر و سمت گیری های وی در تحلیل هایش آشنا باشیم. همه تحلیل گران و خود ما به نوعی سمت گیری های خاصی داریم. این مساله خللی در تحلیل ها وارد نمی کند و حتی با آگاهی نسبت به وجود این تعصبات، تحلیل همچنان می تواند ارزشمند باشد. مهم این است که قبلا از اتخاذ هر تصمیمی با مفاهیم ذهنی و جهت گیری های تحلیل گر آشنا باشیم. اطلاعیه ها شرکت ها و نشریات حامل اطلاعات بسیاری مفیدی هستند ولی باید با احتیاط با آن ها برخورد کرد و توان جدایی حقایق از اطلاعات غیر واقع بینانه را داشته باشیم. اطلاعات منتشر شده توسط رسانه ها، تصادفی نمی باشد. این رسانه ها ابزاری مفید و قدرتمند برای شرکت ها محسوب می شوند. سرمایه گذاران باید به خوانندگانی حرفه ای تبدیل شده تا بتوانند اطلاعات صحیح را از بزرگنمایی ها یا تبلیغات منفی تشخیص دهند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
ابوالفضل موحدی |   1396/03/30 13:49:33   |
0     0
در تحلیل بنیادی، مطمئن شوید که تحلیل‌های زیر را انجام می‌دهید:
– تحلیل اقتصاد
– تحلیل صنعت
– تحلیل شرکت
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
ابوالفضل موحدی |   1396/03/30 13:56:23   |
0     0
تحلیل‌گرایان بنیادی با استفاده از داده‌های واقعی دارایی‌های مورد نظر را ارزیابی کرده و این روش ارزیابی برای تمامی دارایی‌ها از جمله سهام قابل استفاده می‌باشد. برای مثال سرمایه‌گذار می‌تواند با استفاده از داده‌هایی مانند نرخ بهره و وضعیت اقتصادی اوراق قرضه را نیز ارزیابی کند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
محمد احمدی |   1396/03/30 14:26:58   |
0     0
ℳσみムℳℳムの:
۱- درست است که با تحلیل بنیادی می‌توان به خطای بازار پی برد و سهامی که پایین‌تر از ارزش ذاتی معامله می‌شود را تشخیص داد اما هیچ شاخصی وجود ندارد که با آن بتوانیم زمان حرکت سهم به سمت ارزش ذاتی را متوجه شویم.

۲-  زمان‌بر بودن و نیاز به مطالعه و تحقیق بسیار برای انجام تحلیل
انجام تحلیل‌ برای صنعت، مدل‌سازی مالی و ارزش‌گذاری سهام کار ساده‌ای نیست. اینکار می‌تواند بسیار پیچیده شود و میزان زیادی کار برای انجام درست آن لازم باشد.

۳- فرضیات و اطلاعات غلط
فرضیات یک نقش حیاتی در پیش‌بینی مسائل اقتصادی ایفا می‌کنند. بنابراین مهم است که بدترین و بهترین سناریو در نظر گرفته شود. رکود اقتصادی غیرمنتظره، تغییرات سیاسی یا قانون‌گذاری می‌تواند مشکلاتی را در این تحلیل ایجاد کند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
سعید نورالهی |   1396/03/31 11:22:15   |
0     0
از معایب عمده تحلیل بنیادی این است که نیاز به گردآوری و تحلیل متغیرهای زیاد و پرهزینه دارد که فایده مندی آن را در میان مدت و بلند مدت نیز کم می کند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
صدیقه نیک روش |   1396/03/31 23:17:59   |
0     0
با این که تحلیل تکنیکی در بلند مدت نمی تواند به اندازه تحلیل بنیادی مفید واقع شود، اما در کوتاه مدت استفاده از تحلیل بنیادی ممکن است فاقد کارایی باشد. تحلیل بنیادی بر متغیرهایی تکیه می کند
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
صدیقه نیک روش |   1396/03/31 23:21:28   |
0     0
از مباحث فوق می توان نکات زیر را با یک بیان صحیح استخراج کرد
1- برخی از متغیرهای بنیادی، تغییرات بسیار کندی دارند و زمان گزارشدهی، طولانی است.
2- اطلاعات بنیادی قدیمی بدلیل اینکه در قیمت ها لحاظ شده اند فاقد ارزش هستند.
3- خطای اندازه گیری در متغیرهای بنیادی بیشتر است (به عنوان مثال خطای اندازه گیری GDP بیشتر از خود قیمت سهام است). به بیان دیگر شفافیت در متغیرهای مورد استفاده تحلیل تکنیکی (قیمت و حجم) بیشتر از متغیرهای بنیادی است.
4- تحلیل تکنیکی منعکس کننده حرکت های زود گذر بازار، شایعات و عوامل روانی بازار است در حالی که تحلیل بنیادی این عوامل را مورد بررسی قرار نمی دهد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
سجاد بلب رسیده |   1396/03/31 23:53:55   |
0     0
معایب تحلیل بنیادی
1 - برخی از متغیرهای بنیادی، تغییرات بسیار کندی دارند و زمان گزارشدهی، طولانی است.
2- اطلاعات بنیادی قدیمی بدلیل اینکه در قیمت ها لحاظ شده اند فاقد ارزش هستند.
3- خطای اندازه گیری در متغیرهای بنیادی بیشتر است (به عنوان مثال خطای اندازه گیری GDP بیشتر از خود قیمت سهام است). به بیان دیگر شفافیت در متغیرهای مورد استفاده تحلیل تکنیکی (قیمت و حجم) بیشتر از متغیرهای بنیادی است.
4- تحلیل تکنیکی منعکس کننده حرکت های زود گذر بازار، شایعات و عوامل روانی بازار است در حالی که تحلیل بنیادی این عوامل را مورد بررسی قرار نمی دهد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
محمدرضا تیموری |   1396/04/02 12:57:00   |
0     0
معایب تحلیل بنیادی
1-تحلیل بنیادی بر متغیرهایی تکیه می کند که درکوتاه مدت تغییر بسیار کمی داشته و اغلب این تغییر برای فعالان بازار محسوس نیست
2-تحلیل بنیادی نیاز به گردآوری و تحلیل متغیرهای زیاد و پرهزینه دارد که فایده مندی آن را در میان مدت و بلند مدت نیز کم می کند.
3-تحلیلگران تکنیکی روندهای جدید را می بینند و آنها را انتخاب می کنند، اماتحلیلگران بنیادی در بیشتر موارد در مورد یک گروه خاص تخصص دارند، آنها این انعطاف را ندارند که ازگروهی به گروه دیگر روند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
محمد کاظم سالاری |   1396/04/03 12:27:48   |
0     0
خطای اندازه گیری در متغیرهای بنیادی بیشتر است (به عنوان مثال خطای اندازه گیری GDP بیشتر از خود قیمت سهام است). به بیان دیگر شفافیت در متغیرهای مورد استفاده تحلیل تکنیکی (قیمت و حجم) بیشتر از متغیرهای بنیادی است
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
سیدابوالقاسم ابریشم |   1396/04/06 17:11:14   |
0     0
معایب تحلیل بنیادی
1-برخی از متغیرهای بنیادی، تغییرات بسیار کندی دارند و زمان گزارشدهی، طولانی است.
2- اطلاعات بنیادی قدیمی بدلیل اینکه در قیمت ها لحاظ شده اند فاقد ارزش هستند.
3- خطای اندازه گیری در متغیرهای بنیادی بیشتر است (به عنوان مثال خطای اندازه گیری GDP بیشتر از خود قیمت سهام است). به بیان دیگر شفافیت در متغیرهای مورد استفاده تحلیل تکنیکی (قیمت و حجم) بیشتر از متغیرهای بنیادی است.
4- تحلیل تکنیکی منعکس کننده حرکت های زود گذر بازار، شایعات و عوامل روانی بازار است در حالی که تحلیل بنیادی این عوامل را مورد بررسی قرار نمی دهد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
مهدیه محمدنیا |   1396/04/06 18:00:36   |
0     0
معایب تحلیل بنیادی
1- برخی از متغیرهای بنیادی، تغییرات بسیار کندی دارند و زمان گزارشدهی، طولانی است.
2- اطلاعات بنیادی قدیمی بدلیل اینکه در قیمت ها لحاظ شده اند فاقد ارزش هستند.
3- خطای اندازه گیری در متغیرهای بنیادی بیشتر است (به عنوان مثال خطای اندازه گیری GDP بیشتر از خود قیمت سهام است). به بیان دیگر شفافیت در متغیرهای مورد استفاده تحلیل تکنیکی (قیمت و حجم) بیشتر از متغیرهای بنیادی است.
4- تحلیل تکنیکی منعکس کننده حرکت های زود گذر بازار، شایعات و عوامل روانی بازار است در حالی که تحلیل بنیادی این عوامل را مورد بررسی قرار نمی دهد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
مهدیه میرجلیلی |   1396/04/07 20:45:01   |
0     0
کی از دستاوردهای اساسی تحلیل بنیادین رسیدن به درکی درست از مفهوم تجارت است. سرمایه گذار بعد از زحمتی که برای انجام بررسی ها و تحلیل های شرکت ها انجام می دهد، با محرک های کلیدی در فروش، درآمد و سود شرکت ها آشنا می شود. درآمدها و انتظارات درآمدی می تواند محرکی اساسی برای قیمت سهام باشد. تحلیل گران تکنیکی نیز با این مساله موافقند. درک صحیح از شیوه های تجارت می تواند سرمایه گذاران را از انتخاب شرکت هایی که در معرض افت ارزش قرار دارند، مصون دارد. قیمت سهم یک شرکت شدیدا تحت تاثیر صنعتی است که شرکت در آن فعالیت می کند. سرمایه گذار می تواند با بررسی صنعت های مختلف، موقعیت های متفاوت را شناسایی و طبقه بندی کند. موقعیت های سرمایه گذاری می توانند به پر ریسک (مثل صنایع مبتی بر تکنولوژی)، کم ریسک (مثل صنایع صنایع همگانی)، رشد محور (مثل صنایع کامپیوتری)، ارزش محور (مثل صنایع نفتی)، غیر چرخه ای (مثل صنایع کالاهای اساسی مصرفی)، چرخه ای (مثل صنایع حمل و نقل) و یا درآمد محور (مثل صنایعی که درآمد بالا به دست می آورند) دسته بندی شوند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
مرتضی انوری |   1396/04/08 21:44:25   |
0     0
از مباحث فوق می توان نکات زیر را با یک بیان صحیح استخراج کرد:
1- برخی از متغیرهای بنیادی، تغییرات بسیار کندی دارند و زمان گزارشدهی، طولانی است.
2- اطلاعات بنیادی قدیمی بدلیل اینکه در قیمت ها لحاظ شده اند فاقد ارزش هستند.
3- خطای اندازه گیری در متغیرهای بنیادی بیشتر است (به عنوان مثال خطای اندازه گیری GDP بیشتر از خود قیمت سهام است). به بیان دیگر شفافیت در متغیرهای مورد استفاده تحلیل تکنیکی (قیمت و حجم) بیشتر از متغیرهای بنیادی است.
4- تحلیل تکنیکی منعکس کننده حرکت های زود گذر بازار، شایعات و عوامل روانی بازار است در حالی که تحلیل بنیادی این عوامل را مورد بررسی قرار نمی دهد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
علیرضا حاتمی |   1396/04/09 16:31:14   |
0     0
قید زمان

تحلیل بنیادین علی رغم این که می تواند بینشی صحیح از موقعیت صنایع و شرکت ها به معامله گر دهد، می تواند بسیار زمان گیر نیز باشد. مدلهای زمان گیر معمولا می تواند منجر به ارزش گذاری هایی شود که با جهت گیری عمومی قیمت فعلی در بازار سهام مغایرت داشته باشد. زمانی که این اتفاق می افتد سرمایه گذار به این نتیجه می رسد که بازار به درکی نادرست از شرایط موجود رسیده است. این شرایط لزوما به معنی این نیست که درک بازار از کلیه شرکت ها نادرست است، ولی می تواند نشان دهد که قیمت بازار و برآورد کلی بازار سهام از قیمت بعضی از شرکت ها، تفاوت غیر منطقی دارد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
علیرضا حاتمی |   1396/04/09 16:32:01   |
0     0
شاخصه های صنعت/شرکت

روش های ارزش گذاری بسته به گروه های مختلف صنعتی و شرایط خاص هر شرکت، با یکدیگر تفاوت دارند. بنابراین برای صنایع و شرکت های متفاوت، شیوه های متفاوتی به کار برده می شود. این فرآیند می تواند زمان بر باشد و نیاز به انجام تحقیقات متفاوتی دارد. برای مثال یک مدل مبتنی بر تعداد مشترکان می تواند برای شرکت هایی که خدمات اینترنتی ارائه می دهند (ISP Internet Service Provider) موثر واقع شود، ولی برای یک شرکت نفتی الزاما کاربردی ندارد. و یا روش های ارزش گذاری برای شرکت های سرمایه گذاری و یا ارائه دهنده ی خدمات بانکی، با شرکت های تولیدی تفاوت دارد
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
علیرضا حاتمی |   1396/04/09 16:32:43   |
0     0
ذهنیت های فردی

برآورد ارزش ذاتی یک سهم وابسته به فرضیات خاصی است که در مدل های ارزش گذاری استفاده می شود. بنابراین هرگونه تغییر در رشد و یا ضرایب مفروض می تواند تغییر زیادی در ارزش گذاری نهایی ایجاد کند. و هر تحلیل گر با استفاده از ضرایب و مفروضات خاصی، ارزش ذاتی خاصی را به دست می آورد که این می تواند با نظر تحلیل گران دیگر که از ضرایب و مفروضات دیگری استفاده کرده است، متفاوت باشد. از سوی دیگر پاره ای از تحلیل گران با تغییر متغیرهای مدل های ارزش گذاری، ارزش ذاتی دلخواه خود از یک سهم را با استناد به این مدل ها به وجود می آورند. گروهی از تحلیل گران بنیادین نیز، با تغیی متغیر های مدل های ارزش گذاری، تحلیل های خود را به حالت های خوش بینانه، بدبینانه و یا حالتی بین این دو دسته بندی می کنند. با این حال اکثر مدل های ارزش گذاری بدبینانه نیز عموما ماهیت صعودی دارند
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
علیرضا حاتمی |   1396/04/09 16:33:40   |
0     0
شخصیت تحلیل گر و جهت گیری

بسیاری از اطلاعاتی که در فرآیند تحلیل تاثیر گذار می باشند، بر اساس صورت مالی است که خود شرکت ارایه می دهد. در هر شرکتی بخشی مربوط به ارتباط با سهامداران وجود دارد که وظیفه ی اصلی آنها ارائه صورت های مالی برای سهامداران است. مارک تواین در جایی می گوید: "دروغ های متفاوتی وجود دارند: دروغ های بزرگ، و آمارها". در واقع زمانی که به مرحله اطلاع رسانی داده ها و انتشار اطلاعیه ها می رسیم، رئیس هیئت مدیره و مدیر مالی بسیار حرفه ای عمل می کنند. از طرفی زاویه ی نگاه تحلیل گران متفاوت است. گروهی از تحلیل گران صورت های مالی شرکت ها را به جهت خرید سهام آن ها بررسی می کنند. در واقع تنها تحلیل گران طرفدار خرید هستند که تمایل دارند فراسوی اطلاعات و آمار مربوط به شرکت، به تحقیق بپردازند. تحلیل گران طرفدار خرید عموما برای صندوق های سرمایه گذاری های مشترک و مدیران مالی کار می کنند. آنها گزارشات مربوط به تحلیل گران طرفدار فروش که در جهت منافع سهام داران عمده یا خود شرکت فعالیت می کنند، را بررسی می کنند. بنابر این هنگام مطالعه گزارشات باید تمامی ملاحظات مربوط به سمت گیری تحلیل گران را در نظر گرفت. از سویی دیگر تحلیل گران طرفدار خرید، صرفا از نقطه نظر سرمایه گذاری کلان و با دیدگاه پرتفوی گردانی به تحلیل شرکت ها می پردازند. این تحلیل گران اگر هم به نوعی با شرکت در ارتباط باشند، ارتباط آنها از جنس ارتباط تحلیل گران طرفدار فروش نمی باشد
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
عاطفه خیراندیش |   1396/04/18 13:59:58   |
0     0
یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل‌ تکنیکال سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد زمانی مختلف می باشد. تقریباً هیچ بازار و فضای معاملاتی وجود ندارد که نتوان این اصول را در آن به کار برد.

چارتیست به راحتی می‌تواند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشد مورد مطالعه قرار دهد، حتی اگر با دانش فاندامنتال او همخوانی نداشته باشد. در حالی که اغلب تحلیل گران فاندامنتال به علت اینکه همواره مقادیر زیادی اطلاعات و صورت‌های مالی برای بررسی وجود دارد که برای درک آنها باید در حد یک متخصص عمل کنند، چندان نمی‌توانند از جایی که هستند دور شوند.

به طور مثال با یادگیری تحلیل تکنیکال، می‌توانید هرزمان که خواستید بسرعت از گروه خودرو به گروه دارویی سوئیچ کنید ولی یک تحلیل‌گر بنیادی باید ابتدا صورت‌های مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را برای خرید انتخاب نماید. تحلیل‌گر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست می‌دهد ولی این تحلیل‌گر تکنیکال است که با هوش و ذکاوت خود و البته با ابزاری سریع و انعطاف‌پذیر مانند تحلیل‌ تکنیکال توانسته سود بیشتری بدست آورد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
sobhan karimi |   1396/04/18 14:01:26   |
0     0
یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل‌ تکنیکال سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد زمانی مختلف می باشد. تقریباً هیچ بازار و فضای معاملاتی وجود ندارد که نتوان این اصول را در آن به کار برد.

چارتیست به راحتی می‌تواند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشد مورد مطالعه قرار دهد، حتی اگر با دانش فاندامنتال او همخوانی نداشته باشد. در حالی که اغلب تحلیل گران فاندامنتال به علت اینکه همواره مقادیر زیادی اطلاعات و صورت‌های مالی برای بررسی وجود دارد که برای درک آنها باید در حد یک متخصص عمل کنند، چندان نمی‌توانند از جایی که هستند دور شوند.

به طور مثال با یادگیری تحلیل تکنیکال، می‌توانید هرزمان که خواستید بسرعت از گروه خودرو به گروه دارویی سوئیچ کنید ولی یک تحلیل‌گر بنیادی باید ابتدا صورت‌های مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را برای خرید انتخاب نماید. تحلیل‌گر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست می‌دهد ولی این تحلیل‌گر تکنیکال است که با هوش و ذکاوت خود و البته با ابزاری سریع و انعطاف‌پذیر مانند تحلیل‌ تکنیکال توانسته سود بیشتری بدست آورد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
sobhan karimi |   1396/04/18 14:02:14   |
0     0
همان طور که در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تأثیر می‌گذارد و باعث می‌شود قیمت بالا یا پایین برود و یا ثابت بماند. یک تحلیل‌گر فاندامنتال (بنیادی) تأثیر تمام فاکتورهای مربوط را بر روی قیمت سهام بررسی می‌کند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی آن را محاسبه کند.
ارزش ذاتی چیزی است که یک تحلیل‌گر فاندامنتال به وسیله آن نشان می‌دهد که با توجه به میزان عرضه و تقاضا واقعاً با آن قیمت ارزش دارد یا خیر. اگر قیمت سهام زیر ارزش ذاتی باشد، تحلیل‌گر فاندامنتال می‌گوید قیمت آن چیز ارزان است و برای خرید مناسب است و برعکس.

هر دو روش تکنیکال و فاندامنتال همواره سعی بر حل یک مشکل واحد دارند و آن مشکل چیزی نیست جز پیش‌بینی اینکه قیمت‌ها تمایل دارند در چه جهتی حرکت کنند. در واقع آنها از دو راه متفاوت به یک مسئله واحد می‌پردازند. یک تحلیل فاندامنتال علت‌های تغییر قیمت را بررسی می‌کند حال آنکه یک تحلیل‌گر تکنیکال تأثیرات آن را به چالش می‌کشاند. تحلیل‌گر تکنیکال عقیده دارد که تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علت‌ها و دلایل این تغییرات لازم نیستند و در مقابل تحلیل‌گر فاندامنتال همواره به علت‌ها و دلایل تغییر قیمت می‌پردازد.

بیشتر معامله‌گران خود را در یکی از دو دسته تحلیل‌گران فاندامنتال و یا تکنیکال طبقه‌بندی می‌کنند. در حقیقت این دو دسته نقاط مشترک زیادی دارند. خیلی از تحلیل‌گران فاندامنتال سعی دارند مقدماتی از تکنیکال را فرابگیرند و همین طور بسیاری از تحلیل‌گران تکنیکی نیز تلاش می‌کنند حداقل اطلاعاتی از مسائل فاندامنتال داشته باشند.

مشکل اصلی اینجاست که خیلی از اوقات علت‌ها و نمودارها با یکدیگر درگیر هستند. در بیشتر مواقع در ابتدای حرکت‌های مهم بازار، یک تحلیل گر فاندامنتال نمی تواند تعریف درستی برای تغییرات بازار ارایه دهد. در چنین لحظات بحرانی است که هر دو تحلیل‌گر تفاوت‌های زیادی را در برداشت‌هایشان و روند قیمت مشاهده می‌کنند و اغلب نیز همزمان با هم دلیل تغییرات را درک می‌کنند ولی گاهاً برای انجام هر گونه عکس العمل خیلی دیر شده است.

این اختلافات ظاهری را شاید بتوان این‌گونه تشریح کرد که در واقع تغییرات قیمت باعث ایجاد دلایل پایه‌ای جدیدی می‌شود یعنی اینکه تغییر قیمت باعث می‌شود تا تحلیل‌گر فاندامنتال و فاکتورهای سنجش او حساس شوند و در حقیقت بازار دلایل جدیدی برای این تغییرات پیدا کند. در حالی که دلایل پایه‌ای قبلاً تأثیر خود را بر قیمت گذاشته‌اند و هم اکنون در بازار وجود دارند و در واقع قیمت‌ها در حال نشان دادن واکنش به دلایل پایه‌ای جدید هستند. خیلی از بازارها در گذشته با تغییرات بسیار کم و یا اصلاً هیچ تغییری در فاندامنتال شروع شده است و به مرور زمان وقتی که تغییرات دیده شده است روند جدید کاملاً در مسیرش قرار گرفته است.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
حسین روضه یزدی |   1396/10/01 12:17:58   |
0     0
معایب تحلیل بنیادی
1 - برخی از متغیرهای بنیادی، تغییرات بسیار کندی دارند و زمان گزارشدهی، طولانی است.
2- اطلاعات بنیادی قدیمی بدلیل اینکه در قیمت ها لحاظ شده اند فاقد ارزش هستند.
3- خطای اندازه گیری در متغیرهای بنیادی بیشتر است (به عنوان مثال خطای اندازه گیری GDP بیشتر از خود قیمت سهام است). به بیان دیگر شفافیت در متغیرهای مورد استفاده تحلیل تکنیکی (قیمت و حجم) بیشتر از متغیرهای بنیادی است.
4- تحلیل تکنیکی منعکس کننده حرکت های زود گذر بازار، شایعات و عوامل روانی بازار است در حالی که تحلیل بنیادی این عوامل را مورد بررسی قرار نمی دهد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
کیمیا |   1396/10/02 12:16:52   |
0     0
تحلیلگران تکنیکی روندهای جدید را می بینند و آنها را انتخاب می کنند، اما تحلیلگران بنیادی در بیشتر موارد در مورد یک گروه خاص تخصص دارند، آنها این انعطاف را ندارند که از گروهی به گروه دیگر روند
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
مهدی دهقان چناری |   1396/10/06 09:33:58   |
0     0
تحلیل بنیادین می تواند بسیار ارزشمند قلمداد شود، ولی باید با احتیاط با آن برخورد شود. زمانی که در حال بررسی گزارشات یک تحلیل گر طرفدار فروش هستیم، مهم است که با خود تحلیل گر و سمت گیری های وی در تحلیل هایش آشنا باشیم. همه تحلیل گران و خود ما به نوعی سمت گیری های خاصی داریم. این مساله خللی در تحلیل ها وارد نمی کند و حتی با آگاهی نسبت به وجود این تعصبات، تحلیل همچنان می تواند ارزشمند باشد. مهم این است که قبلا از اتخاذ هر تصمیمی با مفاهیم ذهنی و جهت گیری های تحلیل گر آشنا باشیم. اطلاعیه ها شرکت ها و نشریات حامل اطلاعات بسیاری مفیدی هستند ولی باید با احتیاط با آن ها برخورد کرد و توان جدایی حقایق از اطلاعات غیر واقع بینانه را داشته باشیم. اطلاعات منتشر شده توسط رسانه ها، تصادفی نمی باشد. این رسانه ها ابزاری مفید و قدرتمند برای شرکت ها محسوب می شوند. سرمایه گذاران باید به خوانندگانی حرفه ای تبدیل شده تا بتوانند اطلاعات صحیح را از بزرگنمایی ها یا تبلیغات منفی تشخیص دهند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
مهدی دهقان چناری |   1396/10/06 09:39:43   |
0     0
۱- درست است که با تحلیل بنیادی می‌توان به خطای بازار پی برد و سهامی که پایین‌تر از ارزش ذاتی معامله می‌شود را تشخیص داد اما هیچ شاخصی وجود ندارد که با آن بتوانیم زمان حرکت سهم به سمت ارزش ذاتی را متوجه شویم.
۲- زمان‌بر بودن و نیاز به مطالعه و تحقیق بسیار برای انجام تحلیل
انجام تحلیل‌ برای صنعت، مدل‌سازی مالی و ارزش‌گذاری سهام کار ساده‌ای نیست. اینکار می‌تواند بسیار پیچیده شود و میزان زیادی کار برای انجام درست آن لازم باشد. ۲- تحلیل بنیادی، وضعیت اقتصاد در بلندمدت، آمارهایی مانند مصرف‌کنندگان و گرایش آنها و تکنولوژی را نیز در نظر می‌گیرد. داده‌های بسیاری در یک تحلیل بنیادی می‌تواند تحلیل شود.
۳- فرضیات و اطلاعات غلط
فرضیات یک نقش حیاتی در پیش‌بینی مسائل اقتصادی ایفا می‌کنند. بنابراین مهم است که بدترین و بهترین سناریو در نظر گرفته شود. رکود اقتصادی غیرمنتظره، تغییرات سیاسی یا قانون‌گذاری می‌تواند مشکلاتی را در این تحلیل ایجاد کند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
zahra nematollahi |   1396/10/09 10:47:14   |
0     0
معایب تحلیل بنیادی
- درست است که با تحلیل بنیادی می‌توان به خطای بازار پی برد و سهامی که پایین‌تر از ارزش ذاتی معامله می‌شود را تشخیص داد اما هیچ شاخصی وجود ندارد که با آن بتوانیم زمان حرکت سهم به سمت ارزش ذاتی را متوجه شویم.

- زمان‌بر بودن و نیاز به مطالعه و تحقیق بسیار برای انجام تحلیل
انجام تحلیل‌ برای صنعت، مدل‌سازی مالی و ارزش‌گذاری سهام کار ساده‌ای نیست. اینکار می‌تواند بسیار پیچیده شود و میزان زیادی کار برای انجام درست آن لازم باشد.

- فرضیات و اطلاعات غلط
فرضیات یک نقش حیاتی در پیش‌بینی مسائل اقتصادی ایفا می‌کنند. بنابراین مهم است که بدترین و بهترین سناریو در نظر گرفته شود. رکود اقتصادی غیرمنتظره، تغییرات سیاسی یا قانون‌گذاری می‌تواند مشکلاتی را در این تحلیل ایجاد کند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
zahra nematollahi |   1396/10/09 10:52:31   |
0     0
مزایای تحلیل بنیادی:
- روش‌ها و راهکارهایی که برای تحلیل بنیادی به کار می‌رود براساس داده‌های مالی است و این مورد جایی برای تعصب شخصی باقی نمی‌گذارد. (البته استثنا وجود دارد)
- تحلیل بنیادی، وضعیت اقتصاد در بلندمدت، آمارهایی مانند مصرف‌کنندگان و گرایش آنها و تکنولوژی را نیز در نظر می‌گیرد. داده‌های بسیاری در یک تحلیل بنیادی می‌تواند تحلیل شود.
- محاسبه سیستماتیک ارزش دارایی، می‌تواند ارزش را بصورتی دقیق مشخص کند و در نتیجه تصمیمات دقیق‌تری برای خرید یا فروش به ما بدهد (با فرض محاسبه درست)

- درک بهتر، حسابداری دقیق و تحلیل صورت‌های مالی در تحلیل بنیادی کمک می‌کند تا اندازه‌گیری همه چیز بهتر انجام شود.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
|   1396/10/20 08:24:53   |
1     0
نقاط ضعف تحلیل بنیادین


قید زمان

تحلیل بنیادین علی رغم این که می تواند بینشی صحیح از موقعیت صنایع و شرکت ها به معامله گر دهد، می تواند بسیار زمان گیر نیز باشد. مدلهای زمان گیر معمولا می تواند منجر به ارزش گذاری هایی شود که با جهت گیری عمومی قیمت فعلی در بازار سهام مغایرت داشته باشد. زمانی که این اتفاق می افتد سرمایه گذار به این نتیجه می رسد که بازار به درکی نادرست از شرایط موجود رسیده است. این شرایط لزوما به معنی این نیست که درک بازار از کلیه شرکت ها نادرست است، ولی می تواند نشان دهد که قیمت بازار و برآورد کلی بازار سهام از قیمت بعضی از شرکت ها، تفاوت غیر منطقی دارد.

شاخصه های صنعت/شرکت

روش های ارزش گذاری بسته به گروه های مختلف صنعتی و شرایط خاص هر شرکت، با یکدیگر تفاوت دارند. بنابراین برای صنایع و شرکت های متفاوت، شیوه های متفاوتی به کار برده می شود. این فرآیند می تواند زمان بر باشد و نیاز به انجام تحقیقات متفاوتی دارد. برای مثال یک مدل مبتنی بر تعداد مشترکان می تواند برای شرکت هایی که خدمات اینترنتی ارائه می دهند (ISP Internet Service Provider) موثر واقع شود، ولی برای یک شرکت نفتی الزاما کاربردی ندارد. و یا روش های ارزش گذاری برای شرکت های سرمایه گذاری و یا ارائه دهنده ی خدمات بانکی، با شرکت های تولیدی تفاوت دارد.

ذهنیت های فردی

برآورد ارزش ذاتی یک سهم وابسته به فرضیات خاصی است که در مدل های ارزش گذاری استفاده می شود. بنابراین هرگونه تغییر در رشد و یا ضرایب مفروض می تواند تغییر زیادی در ارزش گذاری نهایی ایجاد کند. و هر تحلیل گر با استفاده از ضرایب و مفروضات خاصی، ارزش ذاتی خاصی را به دست می آورد که این می تواند با نظر تحلیل گران دیگر که از ضرایب و مفروضات دیگری استفاده کرده است، متفاوت باشد. از سوی دیگر پاره ای از تحلیل گران با تغییر متغیرهای مدل های ارزش گذاری، ارزش ذاتی دلخواه خود از یک سهم را با استناد به این مدل ها به وجود می آورند. گروهی از تحلیل گران بنیادین نیز، با تغیی متغیر های مدل های ارزش گذاری، تحلیل های خود را به حالت های خوش بینانه، بدبینانه و یا حالتی بین این دو دسته بندی می کنند. با این حال اکثر مدل های ارزش گذاری بدبینانه نیز عموما ماهیت صعودی دارند.

شخصیت تحلیل گر و جهت گیری

بسیاری از اطلاعاتی که در فرآیند تحلیل تاثیر گذار می باشند، بر اساس صورت مالی است که خود شرکت ارایه می دهد. در هر شرکتی بخشی مربوط به ارتباط با سهامداران وجود دارد که وظیفه ی اصلی آنها ارائه صورت های مالی برای سهامداران است. مارک تواین در جایی می گوید: "دروغ های متفاوتی وجود دارند: دروغ های بزرگ، و آمارها". در واقع زمانی که به مرحله اطلاع رسانی داده ها و انتشار اطلاعیه ها می رسیم، رئیس هیئت مدیره و مدیر مالی بسیار حرفه ای عمل می کنند. از طرفی زاویه ی نگاه تحلیل گران متفاوت است. گروهی از تحلیل گران صورت های مالی شرکت ها را به جهت خرید سهام آن ها بررسی می کنند. در واقع تنها تحلیل گران طرفدار خرید هستند که تمایل دارند فراسوی اطلاعات و آمار مربوط به شرکت، به تحقیق بپردازند. تحلیل گران طرفدار خرید عموما برای صندوق های سرمایه گذاری های مشترک و مدیران مالی کار می کنند. آنها گزارشات مربوط به تحلیل گران طرفدار فروش که در جهت منافع سهام داران عمده یا خود شرکت فعالیت می کنند، را بررسی می کنند. بنابر این هنگام مطالعه گزارشات باید تمامی ملاحظات مربوط به سمت گیری تحلیل گران را در نظر گرفت. از سویی دیگر تحلیل گران طرفدار خرید، صرفا از نقطه نظر سرمایه گذاری کلان و با دیدگاه پرتفوی گردانی به تحلیل شرکت ها می پردازند. این تحلیل گران اگر هم به نوعی با شرکت در ارتباط باشند، ارتباط آنها از جنس ارتباط تحلیل گران طرفدار فروش نمی باشد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
صفیه مزیدی شرف آبادی |   1396/11/02 19:18:50   |
0     0
FarsiFX.com

www.farsifx.com
١
روند های بلند مدت: مزایای تحلیل بنیادی
تحلیل های بنیادی برای سرمایه گذاری بلند مدت بر روی روندهای روندهای بلند مدت و خیلی بلنѧد مѧدت
خوب است. توانایی توانایی تشخیص و پیش بینѧی رونѧدهای رونѧدهای بلنѧد مѧدت مѧصرفی، مѧصرفی، تکنولѧوژیکی، تکنولѧوژیکی، جمعیѧت
شناسی و اقتصادی اقتصادی می تواند به سرمایه گذاران صبوری آه گروه هѧای صѧنعتی و شѧرآت هѧای
مناسبی را انتخاب می آنند، سود برساند.
ارزش گذاری:
تحلیل بنیادی مناسب به تشخیص شرآت هایی آه ارزش خوب را نشان می دهند، آمѧک مѧی
آند. بѧسیاری بѧسیاری از سѧرمایه سѧرمایه گѧذاران گѧذاران معѧروف بѧه فکرسѧرمایه فکرسѧرمایه گѧذاری بلنѧد مѧدت و ارزشѧمند ارزشѧمند هѧستند.
Graham وDodd , Buffet Waren و Neff John قهرمانѧان قهرمانѧان سѧرمایه سѧرمایه گѧذاری ارزشѧی
هستند. تحلیل بنیادی می تواند به آشف شرآت ها یی بѧا دارائѧی دارائѧی ارزشѧمند ارزشѧمند , برگѧه موازنѧه موازنѧه قѧوی,
درآمد ثابت واستحکام، واستحکام، به ما یاری رساند.

یکی از فواید بسیار آشکار ولی غیرملموس غیرملموس تحلیل بنیادی , توسعه فهѧم جѧامعی از تجѧارت اسѧت. فراست تجاری:
پس از چنین تحقیق و تحلیلی همراه با زحمت فراوان, سرمایه گذار با محرآهای محرآهای آلیدی سودآور
و درآمد زایی آه در پس یک شرآت مخفی هستند، آشنا خواهد شد. درآمدها درآمدها یѧا توقѧع ازدرآمѧد ازدرآمѧد
می توانند محرآهای محرآهای بالقوه ای برای قیمتها ی سهم های فاقد سود معین(Equities (باشѧند. حتѧی
برخی از تحلیل گران تکنیکی نیزبا این امر موافق هستند. فهѧم خѧوب، بѧه سѧرمایه سѧرمایه گѧذاران گѧذاران آمѧک
می آند تا از شرآت هایی آه متمایل به رآود سریع هستند اجتناب نمایند و آن شѧرآت هѧایی آѧه
در حال رشدند را انتخاب نمایند. علاوه بر فهم تجارت ، تحلیل تجاری به سرمایه گذاران اجѧازه
می دهد آه درکی از محرک های آلیدی ارزشمند ارزشمند به دست آورند. قیمت بازار سهام شدیداً تحѧت
تاًثیر گروه صنعتی آن بازاراسѧت بازاراسѧت. بѧه واسѧطه مطالعѧه مطالعѧه ایѧن گѧروه هѧا ،سѧرمایه ،سѧرمایه گѧذاران گѧذاران بهتѧر مѧی
توانند خود را در موقعیѧت موقعیѧت شناسѧایی شناسѧایی فرصѧت هѧا قѧرار دهنѧد .فرصѧت هѧای مختلفѧی مختلفѧی وجѧود دارنѧد
ماننѧد: فرصѧت هѧای بѧا ریѧسک بѧالا ( مثѧل تکنولѧوژی)، ریѧسک پѧایین (مثѧل ابѧزار آلات) ، رشѧد
محور (مثل آامپیوتر) ، محرک ارزش( مثѧل نفѧت) غیѧر دوره ای ( مثѧل مѧواد خѧام مѧصرفی) یѧا
در آمد محور (مثل عایدی بالا) . بازار سهام همچون یک گروه حرآت می آنѧد . بѧه واسѧطه فهѧم
تجѧارت یѧک شѧرآت ، سѧرمایه سѧرمایه گѧذاران گѧذاران بهتѧر مѧی تواننѧد تواننѧد خѧود را در مѧوقعیتی مѧوقعیتی قѧرار دهنѧد آѧه ایѧن
بازار سهام را درون گروه هѧای صѧنعتی مربѧوط بѧه آنهѧا دسѧته بنѧدی آنѧد. تجѧارت مѧی توانѧد بѧه
سرعت تغییر آند و با آن عایدی شرآت تغییر مѧی آنѧد. ایѧن مطلѧب در مѧورد بѧسیاری بѧسیاری از خѧرده
فروشѧان فروشѧان صѧرفاً اینترنتѧی اینترنتѧی رخ داده اسѧت آѧه در واقѧع شѧرآت هѧای اینترنتѧی اینترنتѧی نیѧستند نیѧستند بلکѧه خѧرده
فروشان ساده می باشند. شѧناخت تجѧارت یѧک شѧرآت و توانѧایی توانѧایی قѧرار دادن آن در یѧک گѧروه مѧی
تواند تفاوت عظیمی در ارزش های نسبی ایجاد آند.

محدودیت محدودیت های زمانی : معایب تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی ممکن است بینشی فوق العاده ایجاد آند ،اما به نحو غیرعѧادی غیرعѧادی ای وقѧت گیѧر اسѧت.
مѧѧدل هѧѧای وقѧѧت گیѧѧر معمѧѧولا معمѧѧولاً ارزش هѧѧایی ایجѧѧاد ایجѧѧاد مѧѧی آننѧѧد آѧѧه بѧѧا قیمѧѧت جѧѧاری رایѧѧج در
street wall ) بѧورس نیویѧورک) تنѧاقض دارنѧد. وقتѧی چنѧین میѧشود ، تحلیѧل گѧر اساسѧاً ادعѧا
می آنѧد آѧه همѧه افѧراد در ایѧن بѧورس اشѧتباه اشѧتباه آѧرده انѧد. ایѧن بѧدان معنѧی نیѧست آѧه هѧیچ آѧدام از
شѧرآت هѧای street wall دچѧار سѧوء تفѧاهم نمѧی شѧوند امѧا آѧاملاً بѧی شѧرمانه شѧرمانه خواهѧد بѧود آѧه
بگوئیم قیمت بازاراشتباه بازاراشتباه و بنابراین بنابراین street wall اشتباه است.
FarsiFX.com

www.farsifx.com
٢
مشخصه شرآت / صنعت :
ارزش تکنیک ها بسته به گروه صنعتی و مشخѧصات مشخѧصات هѧر شѧرآت فѧرق مѧی آنѧد. بѧه همѧین دلیѧل،
داشتن تکنیک و مدل متفاوت ،برای صنایع متفاوت و شرآتهای شرآتهای متفاوت ضروری است. این امѧر
می تواند تقریباً وقت گیر باشد و میزان تحقیقی را آه باید به عمل آید محدود سازد. مѧدل مبتنѧی
بѧر مѧشترک شѧدن بѧرای یѧک ISP مѧدل مناسѧبی مناسѧبی اسѧت امѧا احتمѧالاً احتمѧالا بهتѧرین بهتѧرین مѧدل بѧرای ارزش
گذاری یک شرآت نفتی نیست.
ذهن گرایی:
ارزش واقعی به پیش فرض ها بѧستگی دارد. هѧر تغییѧری تغییѧری در پѧیش فѧرض هѧای فزاینѧده فزاینѧده یѧا رشѧد
می تواند ارزش نهایی را به نحو عظیمی تغییر دهѧد. تحلیѧل گѧران بنیѧادی بنیѧادی عمومѧاً از ایѧن مطلѧب
آگاهند و از تحلیل های حساس بهره می گیرند تѧا ارزش شѧرایط پایѧه ، ارزش بهتѧرین بهتѧرین شѧرایط و
ارزش بدترین شѧرایط را نمѧایش دهنѧد. گѧر چѧه در بѧدترین بѧدترین شѧرایط ،اآثѧر مѧدل هѧا تقریبѧاً تقریبѧا همیѧشه
صعودی هستند اما تنهѧا سѧؤال ایѧن اسѧت آѧه تѧا چѧه میѧزان ایѧن چنѧین هѧستند؟ هѧستند؟ چѧارت زیѧر نѧشان
می دهد آه چقدر تحلیل گران بنیادی می توانند لجوجانه لجوجانه صعودی باشند.


تعصبات تحلیل گران:
اآثر اطلاعاتی اطلاعاتی آه وارد تحلیل ها می شود از خود شرآت ها به دست می آیѧد. شѧرآتها، مѧدیران
آشنا با سѧرمایه سѧرمایه گѧذاری را اسѧتخدام اسѧتخدام مѧی آننѧد تѧا بѧه نحѧو اخѧص جامعѧه تحلیѧل گѧران را در دسѧت
داشѧته باشѧند و اطلاعѧات اطلاعѧات را بفهمنѧد بفهمنѧد. همانگونѧه همانگونѧه آѧه مѧارک تѧواین گفتѧه اسѧت: « دروغ هѧا وجѧود
دارند ، لعنت بر دروغ ها و آمار. » هنگامی آه نوبت پردازش اطلاعات یا اعلان خبر میرسد،
مدیران، مدیران، با سرمایه گذاری آشѧنا وخѧود مѧاموران مѧاُموران ارشѧد مѧالی حرفѧه ای هѧستند. تنهѧا تحلیѧل گѧران
جانب دارѧـ خریѧد مایلنѧد مایلنѧد تѧا آمѧار گذشѧته شѧرآت را بѧه مخѧاطره مخѧاطره بیاندازنѧد بیاندازنѧد. آنهѧا گѧزارش هѧایی را
می خوانند آه توسط تحلیل گران جانب دارѧـ فѧروش نوشѧته شѧده اسѧت. تحلیѧل گرانѧی آѧه بѧرای
آار گزاران بѧزرگ آѧار مѧی آننѧد بѧه عѧلاوه در گیѧر بانکѧداری بانکѧداری سѧرمایه سѧرمایه گѧذاری و پѧذیره نویѧسی
FarsiFX.com

www.farsifx.com
٣
برای شرآت ها نیزهستند نیزهستند. حتی اگر چه دیوار چین نیزبرای نیزبرای جلѧوگیری جلѧوگیری از اشѧتباه اشѧتباه شѧدن مقاصѧد
و نیѧات وجѧود داشѧته باشѧد، بѧاز هѧم آѧارگزاران آѧارگزاران بѧا شѧرآت هѧایی آѧه تحلیلѧشان تحلیلѧشان مѧی آننѧد رابطѧه
مداومی دارند. هنگام مطالعه این گزارش ها مهم است تمام تعصباتی تعصباتی آه ممکن اسѧت یѧک تحلیѧل
گر جانب دارـ فѧروش داشѧته باشѧد را مѧد نظѧر بگیѧریم بگیѧریم. از طѧرف دیگѧر ، تحلیѧل گѧر جانѧب دارѧـ
خریѧد صѧرفاً شѧرآت را از دیѧدگاه دیѧدگاه سѧرمایه سѧرمایه گѧذاری بѧرای مѧدیر سѧبد سѧهام تحلیѧل مѧی آنѧد. اگѧر
رابطѧه ای بѧا شѧرآت باشѧد ، ایѧن رابطѧه معمѧولاً بѧا عبѧارات عبѧارات متفѧاوتی متفѧاوتی بیѧان مѧی شѧود. در برخѧی
مواقع ممکن است به عنوان سهام داران بزرگ باشد.

تعریف ارزش عادلانه:
وقتی ارزش یابی های بازار از هنجارهای هنجارهای تاریخی فراتر رود ، برای جبران آردن پیش فرض
های افزاینده افزاینده و رشد ، فشاری وارد می آید. اگر street wall بازار سهام را با ٥٠ بѧار در آمѧد
ارزش گذاری آند و پیش فرض جѧاری ٣٠ بѧار باشѧد ، تحلیѧل گѧر مجبѧور خواهѧد بѧود ایѧن پѧیش
فرض را به سطحی بالاتر ارتقѧاء ارتقѧاء دهѧد. یѧک ضѧرب المثѧل قѧدیمی در street wall وجѧود دارد :
ارزش هر دارایی تنها آن مقداری است آه فردی می خواهد برای آن پول پرداخѧت پرداخѧت آنѧد. (قیمѧت
جاری). تنها چون قیمت های سهام نوسان می یابد پیش فرض هѧای افزاینѧده افزاینѧده و رشѧد نیѧز نوسѧان
خواهند یافت. آیا ما بѧه street wall و قیمѧت بѧازار سѧهام اعتقѧاد اعتقѧاد داریѧم یѧا بѧه تحلیѧل گѧر و پѧیش
فرض ها؟
عادت بر آن است آه جریان شناور پول نقد یا در آمد ها یا پѧیش فѧرض هѧا در هѧم بیѧامیزد بیѧامیزد تѧا بѧه
قیمت عادلانه برسد. گر چه چون بسیاری از شرآت ها پول خود را از دست داده یا مѧی دهنѧد ،
متداول شد آه تجارت را به عنѧوان مѧضربی ازعایѧدی ازعایѧدی آن تجѧارت ارزش گѧذاری آننѧد. بѧه نظѧر
خوب می آیѧد بѧه جѧز ایѧن مѧورد آѧه مѧضرب بѧیش از PE) نѧسبت قیمѧت بѧه در آمѧد) بѧسیاری از
سهام ها است.البته برخی شرآت ها در ٣٠ بار عایدی تخفیف در نظر می گیرند.

نتیجه گیری
تحلیل های بنیادی می توانند ارزشمند ارزشمند باشند اما باید با احتیاط به آنها نزدیѧک شѧد. اگѧر تحلیلѧی تحلیلѧی را
می خوانید آه توسط تحلیل گرجانب دارـ فروش نوشته شده ، مهم است آه با تحلیل گری آѧه در
پس گزارش قرار دارد آشنا شوید . همه ما تعصبات شخصی خودمان را داریم و تحلیل گر نیѧز
ممکѧن اسѧت چنѧین تعѧصباتی تعѧصباتی داشѧته باشѧد. هѧیچ اشѧکالی اشѧکالی در ایѧن وجѧود نѧدارد و تحقیѧق مѧی توانѧد
ارزشمند ارزشمند باقی بماند . بیا موزید آه نرخ بندی چه معنی ای می دهد و از سابقه یک تحلیل گر قبѧل
از عمیق شدن در تحقیق او مطلع باشید. مطالب مطبوعاتی مطبوعاتی و گزارش های مѧشارآتی مѧشارآتی اطلاعѧات اطلاعѧات
خوبی را به دست می دهند اما باید با درجه معقѧولی معقѧولی از شѧکاآیت شѧکاآیت خوانѧده خوانѧده شѧوند تѧا واقعیѧت واقعیѧت هѧا را
از اشѧѧتباهات اشѧѧتباهات جѧѧدا آنیѧѧد. مطالѧѧب مطالѧѧب مطبوعѧѧاتی مطبوعѧѧاتی بѧѧر اثѧѧر تѧѧصادف تѧѧصادف رخ نمѧѧی دهنѧѧد و ابѧѧزار ابѧѧزار تقاضѧѧای تقاضѧѧای
(reques parchase (خرید مهمی برای شرآت ها می باشند. سرمایه گѧذاران گѧذاران بایѧد خواننѧدگان خواننѧدگان
ماهر بشوند تا اطلاعات مهم را دریابند دریابند ومزخرفات ومزخرفات را نادیده بگیرند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
sudabe bakhshi |   1396/11/06 23:52:37   |
0     0
نقاط قوت و ضعف تحلیل بنیادی

نقاط قوت:

تحلیل بنیادی برای انجام سرمایه‌گذاری با دیدگاه بلند مدت کارایی مناسبی دارد.
این شیوه تحلیل با تکیه بر اطلاعات مالی شرکت‌ها و رخدادهای واقعی، بینش صحیحی از شرکت‌های ارزشمند ارائه می‌دهد.
تحلیل فاندامنتال، محرک‌های کلیدی درآمد و سود شرکت‌ها را بررسی کرده و دیدگاه تحلیلی جامعی به سرمایه‌گذاران می‌دهد.
تحلیل بنیادی به دلیل تفکیک صنایع مختلف، درک مناسبی از گروه‌بندی سهام شرکت‌های متعدد با توجه به حوزه فعالیتشان به سرمایه‌گذاران ارائه می‌دهد. از آنجا که سهام شرکت‌ها عموماً حرکت‌های گروهی دارند، این شیوه، نگرش صحیحی به سرمایه‌گذار می‌دهد.

نقاط ضعف :

این شیوه تجزیه و تحلیل، بینش صحیح و کاملی از وضعیت اقتصاد، صنایع و شرکت‌ها به دست می‌دهد. اما گاه این بررسی آنقدر زمان‌بر می‌شود که ممکن است نتیجه تحلیل تهیه شده، به دلیل گذشت زمان منسوخ شود.
در تعیین ارزش ذاتی سهام، مفروضات و ضرایب خاصی که تاثیر عوامل مورد بررسی را نشان می‌دهد دخالت دارند. این مفروضات و ضرایب در روشهای مختلف ارزشگذاری متفاوت بوده و کاملاً تحت تاثیر نگرش تحلیلگر قرار دارد. بر همین اساس اکثر تحلیلگران بنیادی با تغییر این مفروضات، ارزشگذاری داراریی را در حالت‌های متعدد شامل خوش بینانه و بدبینانه مطرح می‌کنند.
برخی از تحلیلگران گرایش خود به خرید یا فروش را در تحلیل تاثیر داده و سرمایه‌گذاران را به سمت خاصی سوق می‌دهند.
در شیوه تحلیل بنیادی حجم بسیار زیادی از اطلاعات جمع آوری می‌شود که این امر به زمان و نیروی زیادی نیاز دارد.
این تحلیل در کوتاه مدت معمولاً تاثیر گذار نبوده و برای سرمایه‌گذاری میان مدت و بلند مدت بیشتر کارایی دارد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
مجید مهرجو |   1396/11/14 21:20:19   |
0     0
معایب تحلیل بنیادی
۱- درست است که با تحلیل بنیادی می‌توان به خطای بازار پی برد و سهامی که پایین‌تر از ارزش ذاتی معامله می‌شود را تشخیص داد اما هیچ شاخصی وجود ندارد که با آن بتوانیم زمان حرکت سهم به سمت ارزش ذاتی را متوجه شویم.
۲- زمان‌بر بودن و نیاز به مطالعه و تحقیق بسیار برای انجام تحلیل
انجام تحلیل‌ برای صنعت، مدل‌سازی مالی و ارزش‌گذاری سهام کار ساده‌ای نیست. اینکار می‌تواند بسیار پیچیده شود و میزان زیادی کار برای انجام درست آن لازم باشد.
۳- فرضیات و اطلاعات غلط
فرضیات یک نقش حیاتی در پیش‌بینی مسائل اقتصادی ایفا می‌کنند. بنابراین مهم است که بدترین و بهترین سناریو در نظر گرفته شود. رکود اقتصادی غیرمنتظره، تغییرات سیاسی یا قانون‌گذاری می‌تواند مشکلاتی را در این تحلیل ایجاد کند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
دیدگاه کاربران

 

 

مشاوره آنلاین

با استفاده از خدمات مشاوره آنلاین مرکز آموزش انتخاب برتر، مسیر خود را برای ارتقاء سطح سواد و دانش مالی و حسابداری هموار نمایید.
این بخش، آماده پاسخگویی به نیازهای شما کاربران گرامی، میباشد.

معرفی کتاب

حسابداری عملکرد سیستم

حسابداری عملکرد سیستم

توماس کوربت
  • اشتراک دانش و مهارت مالی و حسابداری
  • قرآن پژوهی مالی و حسابداری
  • شرکت دانش پژوهان مالی فرانگر
  • مرکز مشاوره الکترونیک حسابداری, مالی و سرمایه گذاری
  • توسعه توانمندی و فرصتهای شغلی مالی و حسابداری
  • انتخاب برتر محصولات, خدمات و بازار حسابداری, مالی و...
  • توسعه نگر دانش و مهارت مالی و حسابداری
  • آتیه نگر دانش و سواد مالی مدیران ارشد
  • بهینه نگر دانش و سواد مالی خانواده
  • از دوستان خود دعوت کنید با تیم همسو شوید عضو تیم متفکران شوید
    هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی