تبلیغ تاپ 1
میزکار کاربران
تصمیم درست برآیند فلسفه ای درست و استوار است. - کونوسوکی ماتسوشیتا

تئوری فرا مدرن پرتفوی بر اساس رابطه بازده ای و ریسک نامطلوب  (کاهشی یا منفی) به تبیین رفتار سرمایه گذار و معیار انتخاب پرتفوبی بهینه می پردازد. مارکویتز معتقد است که سرمایه گذاران به دو علت به دنبال حداقل ساختن ریسک نامطلوب هستند، اول آنکه سرمایه گذاران ابتدا به امنیت اصل سرمایه می اندیشند و دوم اینکه اگر توزیع نرخ بازدهی از نوع نرمال نباشد، مدل ریسک نامطلوب مناسب خواهد بود. 

 

اساسا هنگامی که توزیع نرخ بازدهی متقارن باشد، روش واریانس و ریسک نامطلوب هر دو جوابی صحیح به دست می دهند، در حالیکه اگر توزیع بازده ای دارایی از نوع نرمال نباشد استفاده از روش واریانس برای محاسبه ریسک روشی مناسب نیست.


چالش بین تئوری اقتصاد نئوکلاسیک ( تئوری مدرن پرتفوی و فرضیه بازار کارا) و مالی رفتاری
تئوری اقتصاد نئوکلاسیک بر پایه مفاهیم مدل CAPM و فرضیه بازار کارا بیان می کند تصمیمات سرمایه گذاران عقلایی عاری از تعصب است و رفتار بازار نیز کارا می باشد اما محققین مالی با کشف بی قاعده گی های بازار و وجود احساسات انسانی در فرآیند تصمیم گیری نشان دادند روانشناسی در تصمیم گیری مالی نقش مهمی ایفا می کند به گونه ای که در مبحث سرمایه گذاری ممکن است رفتار منطقی وجود نداشته باشد و بازارها نیز ناکارآمد باشند و سرمایه گذاران در برخی موارد مطلوبیت را نادیده بگیرند.


رشته مالی رفتاری در سال 1379 آغاز شد و کار آن در کل به چالش کشیدن مفروضات اصلی و عقلانیت ذاتی در مدل تصمیم گیری اقتصاد کلاسیک بود. در حقیقت مالی رفتاری، دو فرض اساسی مالی استاندارد را به چالش کشید اول بحث انسان عاقل اقتصادی است و دوم بحث بازارهای عقلایی و بازارهای کارا. مالی رفتاری خرد چالش پیش روی  فرض اول را بررسی می کند و مالی رفتاری کلان با چالش های پیش روی فرض دوم سروکار دارد.


تئوری مالی رفتاری بیان می کند که خطا های ادراکی اثر بااهمیتی روی تصمیم کیری مالی دارد و تصمیمات سرمایه گذار و نهایتا نتایج بازار را تحت تاثیر قرار می دهد. به عنوان مثال یکی از خطاهای ادارکی رفتار گله ای می باشد این رفتار حاکی از تمایل انسان به رفتار کردن شبیه دیگران است. تحقیقات نشان داده اند بسیاری از سرمایه گذاران که به کار خرید و فروش سهام مبادرت می ورزند از اطلاعات رد و بدل شده و ارتباطات موجود بین سرمایه گذاران استفاده می کنند.

 

 

منبع

- راعی،رضا و سعیدی، علی، (1383)، "مبانی مهندسی مالی و مدیریت ریسک".
-رهنمای رودپشتی، فریدون و صالحی، الله کرم، (1389)، " مکاتب و تئوری های مالی و حسابداری" انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ اول.

 

 

 

در صورت علاقه مندی به یادگیری کامل مبحث تحلیل با رویکرد نظریه های مدرن، جهت پیش ثبت نام و یا  شرکت در دوره ها کلیک کنید.

جهت پیش ثبت نام  کلیک کنید...

در صورتی که به مشاوره پیرامون موضوع فوق علاقه دارید کلیک کنید...

اطلاعات بیشتر کلیک کنید...

 

 
 
 
 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

|  
  |
آرزو السادات آینده |   1396/02/13 17:37:26   |
0     1
تئوری اقتصاد نئوکلاسیک بر پایه مفاهیم مدل CAPM و فرضیه بازار کارا بیان می کند تصمیمات سرمایه گذاران عقلایی عاری از تعصب است و رفتار بازار نیز کارا می باشد
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
فاطمه منتظرقائم |   1396/04/13 09:57:41   |
ا به دلایل زیر، مدل‌های ارایه شده در قالب تئوری فرامدرن پرتفوی نسبت به مدل‌های ارایه شده در قالب تئوری مدرن پرتفوی، قابل قبول‌تر هستند:

1- مدل میانگین - واریانسی مارکویتز، یک پرتفوی بهینه را مشخص نمی‌کند بلکه مجموعه‌ای از پرتفوی‌های کارآ را روی منحنی، مشخص می‌کند که همگی با توجه به ریسک و بازده‌های متفاوت، پرتفوی بهینه هستند;

2- دیدگاه میانگین - واریانسی مارکویتزی و صاحب‌نظرانی که با وی هم نظر بوده و هستند، مجموعهء انحرافات (هم انحرافات مساعد و هم انحرافات نامساعد) را در محاسبهء ریسک در نظر می‌گیرند، اما نتایج تحقیقات، نشان می‌دهد که با در نظر گرفتن تنها انحرافات نامساعد یا به عبارتی استفاده از روش نیم ‌واریانس در تبیین مرز کارآ، می‌توان با ریسک کم‌تر به همان مقدار بازدهی رسید.

3- اگرچه برای سنجش ریسک، انحراف معیار بازده‌ها به طور گسترده‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرند، اما چند مساله، سودمندی آن را محدود می‌کند:

اول: انحراف معیار، تنها زمانی معیار مناسب سنجش ریسک است که سطح زیر منحنی توزیع بازده‌ها، متقارن باشد، در صورتی که می‌دانیم توزیع بازده‌ها (حداقل در بازار سرمایهء کشور)، نامتقارن است.

دوم: انحراف معیار، زمانی می‌تواند به عنوان معیار ریسک مورد استفاده قرار گیرد که سطح زیر منحنی توزیع بازده‌ها نرمال باشد، این در حالی است که می‌دانیم توزیع بازده‌ها (در بازار سرمایهء کشور ما) غیرنرمال است براین اساس هرچه توزیع نرخ بازده‌ها غیرنرمال‌تر باشد یا دارای چولگی بیش‌تری باشد، مرز کارآ در مدل میانگین - نیم ‌واریانسی به سمت چپ بیش‌تر متمایل می‌شود.

سوم: دو شرط قبل، یعنی تقارن و نرمال بودن با ملاحظهء شواهد تجربی در سایر کشورها به طور جدی زیر سوال می‌روند.

چهارم: واریانس بازده‌ها، تنها زمانی می‌تواند معیار مناسبی برای سنجش ریسک باشد که مبنای توزیع بازده‌ها ریسک سیستماتیک باشد.

پنجم: واریانس در بازارهای نوظهور نسبت به بازارهای توسعه یافته نمی‌تواند معیار مناسبی برای سنجش ریسک باشد.

از طرف دیگر نیم ‌واریانس بازده‌ها به چند دلیل معیار پذیرفتنی‌تری برای سنجش ریسک است:

اول: بدیهی است که سرمایه‌گذاران، اساساً از نوسانات مساعد بدشان نمی‌آید، بلکه آن‌ها فقط از حد پایین نوسانات یا به عبارتی نسبت به نوسانات نامساعد گریزانند.

دوم: زمانی نیم ‌واریانس نسبت به واریانس، سودمند‌تر است که مبنای توزیع بازده‌ها نامتقارن و نامتناسب بوده و زمانی سودمندترین معیار است که مبنای بازده‌ها متقارن و متناسب باشد. به عبارت دیگر نیم ‌واریانس، دست‌کم به اندازهء واریانس معیار سودمند و مناسبی برای سنجش ریسک است.

سوم: نیم ‌واریانس، اطلاعات ارایه شده توسط دو شاخص پراکندگی (واریانس و چولگی) را در یک معیار ترکیب می‌کند بنابراین ایجاد امکان استفادهء یک مدل _تک عاملی را برای تخمین بازده مورد نیاز فراهم می‌کند
سعید نورالهی |   1396/02/26 14:21:48   |
0     0
یافته‌‌هایی از مبحث علوم مالی رفتاری به دست آورده‌اند که اغلب، مفروضات اساسی تئوری مالی استاندارد را نقض می‌کنند. از آن جمله می‌توان به تئوری انتظار، آزمون و خطا و ایجاد تجربه، اشاره کرد که توضیح مختصری داده می‌شود.
● تئوری انتظار
تئوری انتظار جنبهء فرموله شده و ریاضی تئوری حداکثرسازی مطلوبیت مورد انتظار است. براساس تئوری مطلوبیت مورد انتظار، سرمایه‌گذاران مخاطره‌گریز هستند. مخاطره‌گریزی معادل حالت تقعر تابع مطلوبیت است. برای مثال مطلوبیت نهایی ثروت کاهش است. یکی دیگر از بنیادهای تئوری انتظار، تابع ارزش است. براساس تابع ارزش، شیب تابع مطلوبیت صعودی است، این حالت صعودی برای سطح ثروت که زیر نقطه مبدا قرار می‌گیرد وجود دارد و برای بعد از آن شیب سطوح ثروت، نزولی می‌شود.
● آزمون و خطا و استفاده از تجربه و شهود
از آن‌جا که اطلاعات بسیاری با سرعت زیاد منتشر می‌شود، کار تصمیم‌گیرندگان در بازارهای مالی بسیار مشکل شده است بنابراین این امر موجب شده که افراد و تصمیم‌گیرندگان از تجربه و تلاش‌های عملی خود استفاده کنند. استفاده از تجربیات کاری یک رویکرد غیرقابل اجتناب است اما همیشه نمی‌تواند سودمند باشد. این پدیده می‌تواند جهت توضیح این‌که چرا در برخی موارد بازار به صورت غیرعقلایی و غیرمنطقی عمل می‌کند، مورد استفاده قرار گیرد. تفسیر اطلاعات جدید ممکن است که نیازمند قواعد تصمیم‌گیری تجربی باشد. بازار می‌تواند نخست به صورت نادرست واکنش نشان دهد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
رمضان دهقان نیری |   1396/02/31 16:26:30   |
0     0
بنا به دلایل زیر، مدل‌های ارایه شده در قالب تئوری فرامدرن پرتفوی نسبت به مدل‌های ارایه شده در قالب تئوری مدرن پرتفوی، قابل قبول‌تر هستند:

1- مدل میانگین - واریانسی مارکویتز، یک پرتفوی بهینه را مشخص نمی‌کند بلکه مجموعه‌ای از پرتفوی‌های کارآ را روی منحنی، مشخص می‌کند که همگی با توجه به ریسک و بازده‌های متفاوت، پرتفوی بهینه هستند;

2- دیدگاه میانگین - واریانسی مارکویتزی و صاحب‌نظرانی که با وی هم نظر بوده و هستند، مجموعهء انحرافات (هم انحرافات مساعد و هم انحرافات نامساعد) را در محاسبهء ریسک در نظر می‌گیرند، اما نتایج تحقیقات، نشان می‌دهد که با در نظر گرفتن تنها انحرافات نامساعد یا به عبارتی استفاده از روش نیم ‌واریانس در تبیین مرز کارآ، می‌توان با ریسک کم‌تر به همان مقدار بازدهی رسید.

3- اگرچه برای سنجش ریسک، انحراف معیار بازده‌ها به طور گسترده‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرند، اما چند مساله، سودمندی آن را محدود می‌کند:

اول: انحراف معیار، تنها زمانی معیار مناسب سنجش ریسک است که سطح زیر منحنی توزیع بازده‌ها، متقارن باشد، در صورتی که می‌دانیم توزیع بازده‌ها (حداقل در بازار سرمایهء کشور)، نامتقارن است.

دوم: انحراف معیار، زمانی می‌تواند به عنوان معیار ریسک مورد استفاده قرار گیرد که سطح زیر منحنی توزیع بازده‌ها نرمال باشد، این در حالی است که می‌دانیم توزیع بازده‌ها (در بازار سرمایهء کشور ما) غیرنرمال است براین اساس هرچه توزیع نرخ بازده‌ها غیرنرمال‌تر باشد یا دارای چولگی بیش‌تری باشد، مرز کارآ در مدل میانگین - نیم ‌واریانسی به سمت چپ بیش‌تر متمایل می‌شود.

سوم: دو شرط قبل، یعنی تقارن و نرمال بودن با ملاحظهء شواهد تجربی در سایر کشورها به طور جدی زیر سوال می‌روند.

چهارم: واریانس بازده‌ها، تنها زمانی می‌تواند معیار مناسبی برای سنجش ریسک باشد که مبنای توزیع بازده‌ها ریسک سیستماتیک باشد.

پنجم: واریانس در بازارهای نوظهور نسبت به بازارهای توسعه یافته نمی‌تواند معیار مناسبی برای سنجش ریسک باشد.

از طرف دیگر نیم ‌واریانس بازده‌ها به چند دلیل معیار پذیرفتنی‌تری برای سنجش ریسک است:

اول: بدیهی است که سرمایه‌گذاران، اساساً از نوسانات مساعد بدشان نمی‌آید، بلکه آن‌ها فقط از حد پایین نوسانات یا به عبارتی نسبت به نوسانات نامساعد گریزانند.

دوم: زمانی نیم ‌واریانس نسبت به واریانس، سودمند‌تر است که مبنای توزیع بازده‌ها نامتقارن و نامتناسب بوده و زمانی سودمندترین معیار است که مبنای بازده‌ها متقارن و متناسب باشد. به عبارت دیگر نیم ‌واریانس، دست‌کم به اندازهء واریانس معیار سودمند و مناسبی برای سنجش ریسک است.

سوم: نیم ‌واریانس، اطلاعات ارایه شده توسط دو شاخص پراکندگی (واریانس و چولگی) را در یک معیار ترکیب می‌کند بنابراین ایجاد امکان استفادهء یک مدل _تک عاملی را برای تخمین بازده مورد نیاز فراهم می‌کند
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
damiri |   1396/03/01 19:40:06   |
0     0
اصول نئوکلاسیک ها
1- بررسی شیوه کارافرادوگروه هاواجتماعات درسازمان
۲- بررسی انگیزه هاومحرک های افراد،گروه هاواجتماعات دررفتاروکردارآنان نسبت به دیگران درمحیط سازمانی
۳- مطالعه وبررسی متغییرهای رفتاری وسلوک ومنش انسانی
۴- مطالعه وبررسی ارتباطات انسانی ورهبری افرادبه منظورافزایش میزان کارایی درسازمان
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
محسن حدادزاده نیری |   1396/03/04 10:51:56   |
0     0
که اطلاعات بسیاری با سرعت زیاد منتشر می‌شود، کار تصمیم‌گیرندگان در بازارهای مالی بسیار مشکل شده است بنابراین این امر موجب شده که افراد و تصمیم‌گیرندگان از تجربه و تلاش‌های عملی خود استفاده کنند. استفاده از تجربیات کاری یک رویکرد غیرقابل اجتناب است اما همیشه نمی‌تواند سودمند باشد. این پدیده می‌تواند جهت توضیح این‌که چرا در برخی موارد بازار به صورت غیرعقلایی و غیرمنطقی عمل می‌کند، مورد استفاده قرار گیرد. تفسیر اطلاعات جدید ممکن است که نیازمند قواعد تصمیم‌گیری تجربی باشد. بازار می‌تواند نخست به صورت نادرست واکنش نشان دهد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
mohadese najafi |   1396/03/11 11:23:38   |
0     0
تئوری مالی رفتاری :
تئوری مالی رفتاری بیان می کند که خطا های ادراکی اثر بااهمیتی روی تصمیم کیری مالی دارد و تصمیمات سرمایه گذار و نهایتا نتایج بازار را تحت تاثیر قرار می دهد. به عنوان مثال یکی از خطاهای ادارکی رفتار گله ای می باشد این رفتار حاکی از تمایل انسان به رفتار کردن شبیه دیگران است. تحقیقات نشان داده اند بسیاری از سرمایه گذاران که به کار خرید و فروش سهام مبادرت می ورزند از اطلاعات رد و بدل شده و ارتباطات موجود بین سرمایه گذاران استفاده می کنند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
سیدمحمد امامی مقدم |   1396/03/11 14:42:18   |
0     0
تئوری مالی رفتاری بیان می کند که خطا های ادراکی اثر بااهمیتی روی تصمیم کیری مالی دارد و تصمیمات سرمایه گذار و نهایتا نتایج بازار را تحت تاثیر قرار می دهد. به عنوان مثال یکی از خطاهای ادارکی رفتار گله ای می باشد این رفتار حاکی از تمایل انسان به رفتار کردن شبیه دیگران است. تحقیقات نشان داده اند بسیاری از سرمایه گذاران که به کار خرید و فروش سهام مبادرت می ورزند از اطلاعات رد و بدل شده و ارتباطات موجود بین سرمایه گذاران استفاده می کنند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
علیرضا حاتمی |   1396/03/12 11:50:34   |
2     0
سرمایه گذاران به دو علت به دنبال حداقل ساختن ریسک نامطلوب هستند، اول آنکه سرمایه گذاران ابتدا به امنیت اصل سرمایه می اندیشند و دوم اینکه اگر توزیع نرخ بازدهی از نوع نرمال نباشد، مدل ریسک نامطلوب مناسب خواهد بود.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
سعید نورالهی |   1396/03/25 14:30:49   |
0     0
ئوری مالی رفتاری بیان می کند که خطا های ادراکی اثر بااهمیتی روی تصمیم کیری مالی دارد و تصمیمات سرمایه گذار و نهایتا نتایج بازار را تحت تاثیر قرار می دهد. به عنوان مثال یکی از خطاهای ادارکی رفتار گله ای می باشد این رفتار حاکی از تمایل انسان به رفتار کردن شبیه دیگران است. تحقیقات نشان داده اند بسیاری از سرمایه گذاران که به کار خرید و فروش سهام مبادرت می ورزند از اطلاعات رد و بدل شده و ارتباطات موجود بین سرمایه گذاران استفاده می کنند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
ابوالفضل موحدی |   1396/03/30 13:05:12   |
0     0
مهمترین اصولی که کلاسیک‌ها در نظریات خود ارائه دادند، عبارت بود از:
«آزادی شخصی، مالکیت خصوصی، تجارت آزاد، حاکمیت مکانیزم قیمت بر محور بازار آزاد، حداقل دخالت دولت، هماهنگی منافع فردی در راستای منافع جمعی، نقش فعال همه منابع از جمله زمین، نیروی کار، سرمایه و مدیریت در تولید ثروت ملت‌ها و استفاده از دست آوردهای مشخص آنان، استخراج قوانینی همچون قانون بازدهی نزولی، قانون مزیت نسبی، قانون بازارها، نظریه رانت ریکاردو، نظریه مقداری پولی و نظریه ارزش کار». ناگفته نماند که تفکر حاکم بر دوره کلاسیک‌ها معتقد به جهانشمول بودن اندیشه‌های خود بود.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
ابوالفضل موحدی |   1396/03/30 13:08:24   |
0     0
اصطلاح اقتصاد نئوکلاسیک در دهه 1890 میلادی وارد ادبیات اقتصادی شد. منظور این بود که اقتصاد نئوکلاسیک، آن طور که از پیشوند نئو بر می آید، ادامه راه اقتصاد کلاسیک می باشد. آلفرد مارشال در بین بنیانگذاران اقتصاد نئوکلاسیک بر این امر که اقتصاد نئوکلاسیک امتداد اقتصاد کلاسیک است، بیش از سایرین تاکید می ورزید. علاوه بر این، اقتصاددانان نئوکلاسیک جاری ادعا می کنند که برداشت اقتصاددانان دگراندیش از مفهوم دقیق اقتصاد نئوکلاسیک نادرست است
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
محمد احمدی |   1396/03/30 13:36:38   |
0     0
در نظریه فرا مدرن پرتفوی دو پیشرفت اساسی نسبت به نظریه مدرن پرتفوی دیده می شود :
به کار گیری ریسک نامطلوب به جای انحراف معیار (SD) ، به عنوان ابزار سنجش ریسک
نظریه فرامدرن پرتفوی توزیع های بازدهی غیر نرمال را نیز در بر می گیرد.
به طور خلاصه می توان گفت که نظریه مدرن پرتفوی بر اساس رابطه بازدهی و ریسک محاسبه شده از طریق انحراف معیار تبیین می شود ، در حالیکه نظریه فرامدرن پرتفوی بر اساس رابطه بازدهی و ریسک نامطلوب به تبیین رفتار سرمایه گذار و انتخاب پرتفوی بهینه می پردازد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
صدیقه نیک روش |   1396/03/31 22:30:10   |
0     0
ئوری فرا مدرن پرتفوی بر اساس رابطه بازده ای و ریسک نامطلوب (کاهشی یا منفی) به تبیین رفتار سرمایه گذار و معیار انتخاب پرتفوبی بهینه می پردازد. مارکویتز معتقد است که سرمایه گذاران به دو علت به دنبال حداقل ساختن ریسک نامطلوب هستند، اول آنکه سرمایه گذاران ابتدا به امنیت اصل سرمایه می اندیشند و دوم اینکه اگر توزیع نرخ بازدهی از نوع نرمال نباشد، مدل ریسک نامطلوب مناسب خواهد بود.

اساس هنگامی که توزیع نرخ بازدهی متقارن باشد، روش واریانس و ریسک نامطلوب هر دو جوابی صحیح به دست می دهند، در حالیکه اگر توزیع بازده ای دارایی از نوع نرمال نباشد استفاده از روش واریانس برای محاسبه ریسک روشی مناسب نیست.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
سجاد بلب رسیده |   1396/04/01 00:14:23   |
0     0
تئوری مالی رفتاری :
تئوری مالی رفتاری بیان می کند که خطا های ادراکی اثر بااهمیتی روی تصمیم کیری مالی دارد و تصمیمات سرمایه گذار و نهایتا نتایج بازار را تحت تاثیر قرار می دهد. به عنوان مثال یکی از خطاهای ادارکی رفتار گله ای می باشد این رفتار حاکی از تمایل انسان به رفتار کردن شبیه دیگران است. تحقیقات نشان داده اند بسیاری از سرمایه گذاران که به کار خرید و فروش سهام مبادرت می ورزند از اطلاعات رد و بدل شده و ارتباطات موجود بین سرمایه گذاران استفاده می کنند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
سعید نورالهی |   1396/04/01 18:56:44   |
0     0
نکته اصلی در تئوری فرامدرن پرتفوی این است که این تئوری بر اساس رابطه بازده ای و ریسک نامطلوب (کاهشی یا منفی) به تبیین رفتار سرمایه گذار و معیار انتخاب پرتفوبی بهینه می پردازد
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
محمدرضا تیموری |   1396/04/02 12:34:26   |
0     0
تئوری فرا مدرن پرتفوی بر اساس رابطه بازده ای و ریسک نامطلوب )کاهشی یا منفی( به تبیین رفتار سرمایه گذار و معیار انتخاب پرتفوبی بهینه می پردازد. مارکویتز معتقد است که سرمایه گذاران به دو علت به دنبال حداقل ساختن ریسک نامطلوب هستند، اول آنکه سرمایه گذاران ابتدا به امنیت اصل سرمایه می اندیشند ودوم اینکه اگر توزیع نرخ بازدهی از نوع نرمال نباشد، مدل ریسک نامطلوب مناسب خواهد بود.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
محمدرضا تیموری |   1396/04/02 12:37:21   |
0     0
در حقیقت مالی رفتاری، دو فرض اساسی مالی استاندارد را به چالش کشید اول بحث انسان عاقل اقتصادی است و دوم بحث بازارهای عقلایی و بازارهای کارا. مالی رفتاری خرد چالش پیش روی فرض اول را بررسی می کند و مالی رفتاری کلان با چالش های پیش روی فرض دوم سروکار دارد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
محمد حیدر دهقان |   1396/04/04 19:01:52   |
0     0
چالش بین تئوری اقتصاد نئوکلاسیک ( تئوری مدرن پرتفوی و فرضیه بازار کارا) و مالی رفتاری
تئوری اقتصاد نئوکلاسیک بر پایه مفاهیم مدل CAPM و فرضیه بازار کارا بیان می کند تصمیمات سرمایه گذاران عقلایی عاری از تعصب است و رفتار بازار نیز کارا می باشد اما محققین مالی با کشف بیقاعده گی های بازار و وجود احساسات انسانی در فرآیند تصمیم گیری نشان دادند روانشناسی در تصمیم گیری مالی نقش مهمی ایفا می کند به گونه ای که در مبحث سرمایه گذاری ممکن است رفتار منطقی وجود نداشته باشد و بازارها نیز ناکارآمد باشند و سرمایه گذاران در برخی موارد مطلوبیت را نادیده بیگیرند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
مهدیه محمدنیا |   1396/04/06 12:09:34   |
0     0
تئوری فرا مدرن پرتفوی بر اساس رابطه بازده ای و ریسک نامطلوب (کاهشی یا منفی) به تبیین رفتار سرمایه گذار و معیار انتخاب پرتفوبی بهینه می پردازد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
مهدیه محمدنیا |   1396/04/06 12:10:16   |
0     0
مارکویتز معتقد است که سرمایه گذاران به دو علت به دنبال حداقل ساختن ریسک نامطلوب هستند، اول آنکه سرمایه گذاران ابتدا به امنیت اصل سرمایه می اندیشند و دوم اینکه اگر توزیع نرخ بازدهی از نوع نرمال نباشد، مدل ریسک نامطلوب مناسب خواهد بود.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
مهدیه محمدنیا |   1396/04/06 12:16:09   |
0     0
تئوری مالی رفتاری بیان می کند که خطا های ادراکی اثر بااهمیتی روی تصمیم کیری مالی دارد و تصمیمات سرمایه گذار و نهایتا نتایج بازار را تحت تاثیر قرار می دهد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
علیرضا حاتمی |   1396/04/09 08:29:32   |
0     0
تئوری فرامدرن (پست مدرن) پرتفوی، آن بخشی از انحرافات که به اهداف خاص سرمایه گذاران مرتبط است را مشمول محاسبه ریسک کرده و هر پیامد یا نتیجه‌ای که بالـاتر و بهتر از آن هدف باشد، بیانگر ریسک مالی نخواهد بود. معیار ریسک نامطلوب (تعدیلی منفی) تئوری فرامدرن پرتفوی بین نوسانات مطلوب و نامطلوب، وجه تمایز واضحی ایجاد میکند. در تئوری فرامدرن پرتفوی، تنها نوسانات پایین‌تـر از نرخ بازده هدف سرمایه گذار، مشمول ریسک هستند و تمامی نوسانات بالـاتر از این هدف، بیانگر (عدم اطمینان) بوده که در واقع، چیزی بیش از فرصت بدون ریسک برای بازده‌هـای با پراکندگی بالـانیست
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
علیرضا حاتمی |   1396/04/09 08:34:25   |
0     0
ر حالی که واریانس، انحراف کامل بازده‌هـا از میانگین را به عنوان ریسک محاسبه میکند، تئوری فرامدرن (پست مدرن) پرتفوی، آن بخشی از انحرافات که به اهداف خاص سرمایه گذاران مرتبط است را مشمول محاسبه ریسک کرده و هر پیامد یا نتیجه‌ای که بالـاتر و بهتر از آن هدف باشد، بیانگر ریسک مالی نخواهد بود. معیار ریسک نامطلوب (تعدیلی منفی) تئوری فرامدرن پرتفوی بین نوسانات مطلوب و نامطلوب، وجه تمایز واضحی ایجاد میکند. در تئوری فرامدرن پرتفوی، تنها نوسانات پایین‌تـر از نرخ بازده هدف سرمایه گذار، مشمول ریسک هستند و تمامی نوسانات بالـاتر از این هدف، بیانگر (عدم اطمینان) بوده که در واقع، چیزی بیش از فرصت بدون ریسک برای بازده‌هـای با پراکندگی بالـانیست
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
علیرضا حاتمی |   1396/04/09 08:36:05   |
0     0
بنا به دلـایل زیر، مدل‌هـای ارایه شده در قالب تئوری فرامدرن پرتفوی نسبت به مدل‌هـای ارایه شده در قالب تئوری مدرن پرتفوی، قابل قبول‌تـر هستند:

1- مدل میانگین - واریانسی مارکویتز، یک پرتفوی بهینه را مشخص نمی کند بلکه مجموعه‌ای از پرتفوی‌هـای کارآ را روی منحنی، مشخص میکند که همگی با توجه به ریسک و بازده‌هـای متفاوت، پرتفوی بهینه هستند;

2- دیدگاه میانگین - واریانسی مارکویتزی و صاحب نظرانی که با وی هم نظر بوده و هستند، مجموعه انحرافات (هم انحرافات مساعد و هم انحرافات نامساعد) را در محاسبه ریسک در نظر میگیرند، اما نتایج تحقیقات، نشان میدهد که با در نظر گرفتن تنها انحرافات نامساعد یا به عبارتی استفاده از روش نیم واریانس در تبیین مرز کارآ، میتوان با ریسک کم‌تـر به همان مقدار بازدهی رسید.

3- اگرچه برای سنجش ریسک، انحراف معیار بازده‌هـا به طور گسترده‌ای مورد استفاده قرار میگیرند، اما چند مساله، سودمندی آن را محدود میکند:

اول: انحراف معیار، تنها زمانی معیار مناسب سنجش ریسک است که سطح زیر منحنی توزیع بازده‌هـا، متقارن باشد، در صورتی که میدانیم توزیع بازده‌هـا (حداقل در بازار سرمایه کشور)، نامتقارن است.

دوم: انحراف معیار، زمانی میتواند به عنوان معیار ریسک مورد استفاده قرار گیرد که سطح زیر منحنی توزیع بازده‌هـا نرمال باشد، این در حالی است که میدانیم توزیع بازده‌هـا (در بازار سرمایه کشور ما) غیرنرمال است براین اساس هرچه توزیع نرخ بازده‌هـا غیرنرمال‌تـر باشد یا دارای چولگی بیش تری باشد، مرز کارآ در مدل میانگین - نیم واریانسی به سمت چپ بیش‌تـر متمایل میشود.

سوم: دو شرط قبل، یعنی تقارن و نرمال بودن با ملـاحظه شواهد تجربی در سایر کشورها به طور جدی زیر سوال میروند.

چهارم: واریانس بازده‌هـا، تنها زمانی میتواند معیار مناسبی برای سنجش ریسک باشد که مبنای توزیع بازده‌هـا ریسک سیستماتیک باشد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
عاطفه خیراندیش |   1396/04/18 15:12:12   |
0     0
اصطلاح اقتصاد نئوکلاسیک در دهه 1890 میلادی وارد ادبیات اقتصادی شد. منظور این بود که اقتصاد نئوکلاسیک، آن طور که از پیشوند نئو بر می آید، ادامه راه اقتصاد کلاسیک می باشد
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
مهدی دهقان چناری(مهندسی مالی) |   1396/09/23 11:05:04   |
0     0
بنا به دلایل زیر، مدل های ارایه شده در قالب تئوری فرامدرن پرتفوی نسبت به مدل های ارایه شده در قالب تئوری مدرن پرتفوی، قابل قبول تر هستند:
1- مدل میانگین - واریانسی مارکویتز، یک پرتفوی بهینه را مشخص نمی کند بلکه مجموعه ای از پرتفوی های کارآ را روی منحنی، مشخص می کند که همگی با توجه به ریسک و بازده های متفاوت، پرتفوی بهینه هستند;
2- دیدگاه میانگین - واریانسی مارکویتزی و صاحب نظرانی که با وی هم نظر بوده و هستند، مجموعه انحرافات (هم انحرافات مساعد و هم انحرافات نامساعد) را در محاسبه ریسک در نظر می گیرند، اما نتایج تحقیقات، نشان می دهد که با در نظر گرفتن تنها انحرافات نامساعد یا به عبارتی استفاده از روش نیم واریانس در تبیین مرز کارآ، می توان با ریسک کم تر به همان مقدار بازدهی رسید.
3- اگرچه برای سنجش ریسک، انحراف معیار بازده ها به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرند، اما چند مساله، سودمندی آن را محدود می کند: اول: انحراف معیار، تنها زمانی معیار مناسب سنجش ریسک است که سطح زیر منحنی توزیع بازده ها، متقارن باشد، در صورتی که
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
مهدی دهقان چناری(مهندسی مالی) |   1396/09/23 11:15:46   |
0     0
معیار ریسک نامطلوب (تعدیلی منفی) تئوری فرامدرن پرتفوی بین نوسانات مطلوب و نامطلوب، وجه تمایز واضحی ایجاد می کند. در تئوری فرامدرن پرتفوی، تنها نوسانات پایین تر از نرخ بازده هدف سرمایه گذار، مشمول ریسک هستند
و تمامی نوسانات بالاتر از این هدف، بیانگر «عدم اطمینان» بوده که در واقع، چیزی بیش از فرصت بدون ریسک برای بازده های با پراکندگی بالانیست
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
مهدی دهقان چناری |   1396/09/23 11:15:55   |
0     0
معیار ریسک نامطلوب (تعدیلی منفی) تئوری فرامدرن پرتفوی بین نوسانات مطلوب و نامطلوب، وجه تمایز واضحی ایجاد می کند. در تئوری فرامدرن پرتفوی، تنها نوسانات پایین تر از نرخ بازده هدف سرمایه گذار، مشمول ریسک هستند
و تمامی نوسانات بالاتر از این هدف، بیانگر «عدم اطمینان» بوده که در واقع، چیزی بیش از فرصت بدون ریسک برای بازده های با پراکندگی بالانیست
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
حسین روضه یزدی |   1396/10/01 13:32:56   |
0     0
تئوری فرا مدرن پرتفوی را توضیح دهید ؟
تئوری بر اساس رابطه بازده ای و ریسک نامطلوب (کاهشی یا منفی) به تبیین رفتار سرمایه گذار و معیار انتخاب پرتفوبی بهینه می پردازد
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
zahra nematollahi |   1396/10/09 12:06:13   |
0     0
تئوری فرامدرن پرتفوی

نظریه فرامدرن پرتفوی بر اساس رابطه بازدهی و ریسک نامطلوب به تبیین رفتار سرمایه گذار و معیار انتخاب پرتفوی بهینه می پردازد. فلسفه این تئوری بدین ترتیب است که چنانچه تعریف ریسک را به صورت زیان بالقوه سرمایه گذاری که قابل محاسبه است و یا در معرض خطر قرار گرفتن بپذیریم منطقی است که تغییرات مطلوب بازدهی( تغییرات بالای حد متوسط یا هر میزان مورد هدف) به عنوان ریسک در نظر گرفته نشود و فقط تغییرات کمتر از میانگین (یا هر هدف غیر میانگین) در محاسبه ریسک منظو ر شود. استفاده از نیمه واریانس در محاسبه ریسک، یکی از رویکردهای جدیدی است که با این تعریف تناسب بیشتری دارد. از جمله شاخص ها ی ارزیابی
عملکرد مبتنی بر این تئوری، شاخص ها ی سورتینو، پتانسیل مطلوب و امگاست . شاخص سورتینو که توسط سورتینو و پرایس در سال 1994 آن را طراحی کردند، تا حد زیادی شبیه به مدل شارپ است.این محققان دریافتند که یک سرمایه گذار معمولی عمدتاً به اثر نامطلوب ریسک بر دارایی توجه می کند. از این رو، آنها از ریسک نامطلوب به جای ریسک کل در مدل خود استفاده کردند. همچنین آنها به جای استفاده از نرخ بدون ریسک، از حداقل نرخ بازده قابل قبول برای سرمایه گذار استفاده نمودند
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
صفیه مزیدی شرف آبادی |   1396/11/02 19:33:14   |
0     0
هری مارکویتز بنیانگذار ساختاری مشهور به تئوری مدرن پرتفوی است. مهم ترین نقش این تئوری، ایجاد چارچوب ریسک - بازده برای تصمیم گیری سرمایه گذاران است. مارکویتز با تعریف کمی ریسک سرمایه گذاری، برای سرمایه گذاران در امر انتخاب دارایی ها و مدیریت پرتفوی، رویکردی ریاضی ارایه کرد. اما همان طور که مارکویتز و ویلیام شارپ نیز اذعان کرده اند، برای فرمول اصلی موجود در تئوری مدرن پرتفوی، محدودیت های مهمی وجود دارد.

تحت شرایطی خاص، می توان نشان داد که شیوه میانگین - واریانس، محاسبات و پیش بینی های رضایت بخشی از رفتار سرمایه گذار ارایه نمی کند. مارکویتز پیشنهاد کرد که مدلی بر اساس نیم واریانس، طراحی شود که به روش واریانسی، ترجیح داده دارد.

علل عدم مناسب بودن جنبه های تئوری مدرن پرتفوی این مفروضات است:

1- واریانس بازده های پرتفوی، معیار مناسبی از ریسک سرمایه گذاری است، 2- بازده های سرمایه گذاری تمامی اوراق بهادار و دارایی ها می توانند به طور مناسبی با توزیع نرمال نشان داده شوند. به عبارت دیگر، تئوری مدرن پرتفوی، توسط ریسک و بازدهی که همیشه نمی توانند واقعیت های بازارهای سرمایه گذاری را نشان دهند، محدود می شود.

در این جا لازم به یادآوری است که در تئوری مدرن پرتفوی (شیوه میانگین - واریانس)، ریسک بر اساس معیار واریانس و یا جذر آن (انحراف معیار) محاسبه می شود.

خوشبختانه، پیشرفت های اخیر در تئوری پرتفوی و مدیریت مالی، بر محدودیت های مذکور غلبه کرده است. نتایج پارادایم ریسک - بازده به تئوری فرامدرن (پست مدرن) پرتفوی مشهور است. بنابر این تئوری مدرن پرتفوی، تنها به مورد خاصی (حالت متقارن توزیع بازده ها) از فرمول موجود در تئوری پست مدرن (فرامدرن) پرتفوی تبدیل شود.

معیارهای ریسک شناسایی تغییر پذیری بد و خوب

در تئوری مدرن پرتفوی، ریسک با عنوان «تغییر پذیری کل بازده ها حول میانگین بازده» تعریف شده و با استفاده از واریانس یا به گونه ای دیگر با استفاده از انحراف معیار، محاسبه می شود. تئوری مدرن پرتفوی، به لحاظ توزیع، با تمامی عدم اطمینان ها (مطلوب و نامطلوب) به طور یکسان برخورد می کند. در این شرایط، واریانس، معیار ریسک متقارن است. در حالی که در بازارهای پر رونق، تا حد امکان به دنبال نوسانات بوده و تنها در بازارهای راکد است که نوسانات می توانند نادیده گرفته شوند. به علاوه، این واضح است که افراد بیش تر از آن که به دنبال بازده باشند، ریسک گریز هستند. به عبارت دیگر، از دیدگاهی دیگر، ریسک، متقارن نیست و شدیداً به سمت تعدیل شدن، چولگی (اریب) دارد.

در حالی که واریانس، انحراف کامل بازده ها از میانگین را به عنوان ریسک محاسبه می کند، تئوری فرامدرن (پست مدرن) پرتفوی، آن بخشی از انحرافات که به اهداف خاص سرمایه گذاران مرتبط است را مشمول محاسبه ریسک کرده و هر پیامد یا نتیجه ای که بالاتر و بهتر از آن هدف باشد، بیانگر ریسک مالی نخواهد بود. معیار ریسک نامطلوب (تعدیلی منفی) تئوری فرامدرن پرتفوی بین نوسانات مطلوب و نامطلوب، وجه تمایز واضحی ایجاد می کند. در تئوری فرامدرن پرتفوی، تنها نوسانات پایین تر از نرخ بازده هدف سرمایه گذار، مشمول ریسک هستند و تمامی نوسانات بالاتر از این هدف، بیانگر «عدم اطمینان» بوده که در واقع، چیزی بیش از فرصت بدون ریسک برای بازده های با پراکندگی بالانیست (نمودار 1.)

در تئوری فرامدرن پرتفوی، این نرخ بازده هدف، به حداقل بازده قابل قبول (MAR) تعبیر می شود که بیانگر نرخ بازدهی است که برای اجتناب از زیان دستیابی به برخی از اهداف مهم مالی باید کسب شود. حداقل بازده قابل قبول، می تواند به عنوان یک رابط عینی میان نیازها و الزامات مالی سرمایه گذار و دارایی های آن ها باشد.

از آن جایی که حداقل بازده قابل قبول به صورت عینی شامل محاسبه مرزهای کارآی تئوری فرامدرن پرتفوی است، برای هر حداقل بازده قابل قبول، یک مرز کارآی منحصر به فرد وجود دارد. به عبارت دیگر، برای هر سطح مشخصی از ریسک، بازده و کوواریانس مفروض، نظیر به نظیر هر حداقل بازده قابل قبول، تعداد نامحدودی مرز کارآ وجود دارد. بنابراین این امر در مقابل مرزهای کارآی تئوری مدرن پرتفوی قرار می گیرد که در آن اهداف سرمایه گذار، هرگز به طور عینی مورد توجه قرار نمی گیرند.

فرض نرمال بودن توزیع بازده ها در تئوری مدرن پرتفوی صحیح نیست

برای نمایش عدم اطمینان موجود در پیش بینی دارایی، روال بهینه سازی در تئوری مدرن پرتفوی و تئوری فرامدرن پرتفوی این است که برای هر دارایی، به توزیع آماری بازدهی نیاز داریم که باید تعیین و مشخص شوند. در حالی که تئوری مدرن پرتفوی تنها در توزیع های دو پارامتری نرمال یا لوگ نرمال امکان پذیر است، تئوری فرامدرن پرتفوی، طیف و طبقه وسیعی از توزیع های غیر نرمال را مورد استفاده قرار می دهد.

در این جا، مطلبی که مورد سوال واقع می شود، در مورد میزان عدم تقارن یا چولگی است.

برای روشن تر شدن تفاوت معیار انحراف معیار و نیم انحراف معیار تابع توزیع فراوانی بازده های ماهانه دو شرکت مختلف در شکل زیر نشان داده شده است.

هما ن طور که در نمودار 22) ملاحظه می شود، تابع توزیع فراوانی شرکت (ب) از پراکندگی کم تری نسبت به شرکت (الف) برخوردار است بنابراین اگر از انحراف معیار برای اندازه گیری ریسک استفاده کنیم، شرکت (ب) نسبت به شرکت (الف) کم ریسک تر است، اما از دیدگاه (نیم انحراف معیار) و در صورتی که حداقل بازده قابل قبول یک سرمایه گذار در یک دوره ماهانه برابر با دو درصد در ماه باشد، اکثر مشاهدات بازده شرکت(ب) به عنوان بازده های نامطلوب تلقی شده و در محاسبه ریسک منظور می شوند و در عوض تعداد کم تری از مشاهدات بازده شرکت (الف) به عنوان بازده های نامطلوب تلقی شده و در محاسبه نیم انحراف معیار منظور می شوند. بنابراین از دیدگاه (نیم انحراف معیار) شرکت (ب) پرریسک تر از شرکت (الف) است.

این امر شاهدی است بر این مدعا که فرض نرمال بودن توزیع بازده ها در تئوری مدرن پرتفوی، صحیح نبوده و منجر به نتایج غلط می شود. رابطه تئوری فرامدرن پرتفوی به طور چشمگیر و معنا داری این مساله را کاهش می دهد. چرا که تئوری فرامدرن پرتفوی نمایش و جایگزین های بیش تری از دارایی ها را به شکل صحیح تر ارایه می کند بنابراین مطالعات بهینه سازی تئوری فرامدرن پرتفوی به طور کلی نتایج صحیح تری را ارایه خواهد کرد.

نتیجه گیری

بنا به دلایل زیر، مدل های ارایه شده در قالب تئوری فرامدرن پرتفوی نسبت به مدل های ارایه شده در قالب تئوری مدرن پرتفوی، قابل قبول تر هستند:

1- مدل میانگین - واریانسی مارکویتز، یک پرتفوی بهینه را مشخص نمی کند بلکه مجموعه ای از پرتفوی های کارآ را روی منحنی، مشخص می کند که همگی با توجه به ریسک و بازده های متفاوت، پرتفوی بهینه هستند;

2- دیدگاه میانگین - واریانسی مارکویتزی و صاحب نظرانی که با وی هم نظر بوده و هستند، مجموعه انحرافات (هم انحرافات مساعد و هم انحرافات نامساعد) را در محاسبه ریسک در نظر می گیرند، اما نتایج تحقیقات، نشان می دهد که با در نظر گرفتن تنها انحرافات نامساعد یا به عبارتی استفاده از روش نیم واریانس در تبیین مرز کارآ، می توان با ریسک کم تر به همان مقدار بازدهی رسید.

3- اگرچه برای سنجش ریسک، انحراف معیار بازده ها به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرند، اما چند مساله، سودمندی آن را محدود می کند:

اول: انحراف معیار، تنها زمانی معیار مناسب سنجش ریسک است که سطح زیر منحنی توزیع بازده ها، متقارن باشد، در صورتی که می دانیم توزیع بازده ها (حداقل در بازار سرمایه کشور)، نامتقارن است.

دوم: انحراف معیار، زمانی می تواند به عنوان معیار ریسک مورد استفاده قرار گیرد که سطح زیر منحنی توزیع بازده ها نرمال باشد، این در حالی است که می دانیم توزیع بازده ها (در بازار سرمایه کشور ما) غیرنرمال است براین اساس هرچه توزیع نرخ بازده ها غیرنرمال تر باشد یا دارای چولگی بیش تری باشد، مرز کارآ در مدل میانگین - نیم واریانسی به سمت چپ بیش تر متمایل می شود.

سوم: دو شرط قبل، یعنی تقارن و نرمال بودن با ملاحظه شواهد تجربی در سایر کشورها به طور جدی زیر سوال می روند.

چهارم: واریانس بازده ها، تنها زمانی می تواند معیار مناسبی برای سنجش ریسک باشد که مبنای توزیع بازده ها ریسک سیستماتیک باشد.

پنجم: واریانس در بازارهای نوظهور نسبت به بازارهای توسعه یافته نمی تواند معیار مناسبی برای سنجش ریسک باشد.

از طرف دیگر نیم واریانس بازده ها به چند دلیل معیار پذیرفتنی تری برای سنجش ریسک است:

اول: بدیهی است که سرمایه گذاران، اساساً از نوسانات مساعد بدشان نمی آید، بلکه آن ها فقط از حد پایین نوسانات یا به عبارتی نسبت به نوسانات نامساعد گریزانند.

دوم: زمانی نیم واریانس نسبت به واریانس، سودمند تر است که مبنای توزیع بازده ها نامتقارن و نامتناسب بوده و زمانی سودمندترین معیار است که مبنای بازده ها متقارن و متناسب باشد. به عبارت دیگر نیم واریانس، دست کم به اندازه واریانس معیار سودمند و مناسبی برای سنجش ریسک است.

سوم: نیم واریانس، اطلاعات ارایه شده توسط دو شاخص پراکندگی (واریانس و چولگی) را در یک معیار ترکیب می کند بنابراین ایجاد امکان استفاده یک مدل _تک عاملی را برای تخمین بازده مورد نیاز فراهم می کند
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
دیدگاه کاربران

 

 

مشاوره آنلاین

با استفاده از خدمات مشاوره آنلاین مرکز آموزش انتخاب برتر، مسیر خود را برای ارتقاء سطح سواد و دانش مالی و حسابداری هموار نمایید.
این بخش، آماده پاسخگویی به نیازهای شما کاربران گرامی، میباشد.

معرفی کتاب

سیستم معاملاتی چنگال اندروز

سیستم معاملاتی چنگال اندروز

مورگ تیموتی
  • اشتراک دانش و مهارت مالی و حسابداری
  • قرآن پژوهی مالی و حسابداری
  • شرکت دانش پژوهان مالی فرانگر
  • مرکز مشاوره الکترونیک حسابداری, مالی و سرمایه گذاری
  • توسعه توانمندی و فرصتهای شغلی مالی و حسابداری
  • انتخاب برتر محصولات, خدمات و بازار حسابداری, مالی و...
  • توسعه نگر دانش و مهارت مالی و حسابداری
  • آتیه نگر دانش و سواد مالی مدیران ارشد
  • بهینه نگر دانش و سواد مالی خانواده
  • از دوستان خود دعوت کنید با تیم همسو شوید عضو تیم متفکران شوید
    هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی