امروز قصد تعریف کردن داستان جالبی را برای شما داریم که حکایت خیلی از افراد در دنیای معامله گری است، این داستان واقعیت تاسف بار معامله گران در بازارهای مالی است.ﺩﺭ ﻗﻄﺐ ﺷﻤﺎﻝ شکارچی ها روشی ابداع کرده اند برای شکار گرگها، به اینصورت که ﺭﻭﯼ ﺗﯿﻐﻪ ﺍﯼ برنده مقداری ﺧﻮﻥ می ریزند ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﯾﺨﯽ ﻗﺮﺍﺭ داده ﻭ ﺩﺭ جای مناسبی ﺭﻫﺎ می کنند. ﮔﺮﮒ از بوی خون به سمت آن جذب شده و ﺁﻥ ﺭﺍ می بیند، یخ را به طمع ﺧﻮﻥ ﻟﯿﺲ ﻣﯿﺰﻧﺪ، ﯾﺦ روی تیغه کم کم ﺁﺏ می شود ﻭ ﺗﯿﻐﻪ تیز، ﺯﺑﺎﻥ سرد و بی حس شده ی ﮔﺮﮒ ﺭﺍ می بُرد.
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
ﮔﺮﮒ ﺧﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ می بیند ﻭ به ﺗﺼﻮﺭ و خیال این که ﺷﮑﺎﺭ و طعمه ﺧﻮﺑﯽ پیدا کرده ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻟﯿﺲ می زند، اما نمی داند یا نمی خواهد بداند که با آن حرص وصف ناشدنی و شهوت سیری ناپذیر، دارد ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩش ﺭﺍ می خورد! ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺍﺯ آن ﮔﺮﮒ زبان بسته ﺧﻮﻥ می رود تا به دست خودش کشته می شود. نه گلوله ای شلیک می شود، و نه حتی نیزه ای پرتاب! اما گرگ با همه غرورش سرنگون میشود!
این دقیقا حال روز خیلی از معامله گران بازارهای مالی است، که به دست خودشان به هلاکت میرسند، و به سرنوشت این گرگهای قطب شمال گرفتار می شوند. معامله گر وقتی در ضرر فرو میرود و یا حتی کل سرمایه خود را را از دست می دهد گویی مغز او یخ زده و بی حس میشود و به جای اینکه خود را از این هلاکت رهایی بخشد به معاملات پر ضرر خود ادامه میدهد و یا باز با زحمت و قرض و اعتبار سرمایه ی جدید به حساب خود تزریق می کند غافل از اینکه این تیغه ی تیز در حال بریدن گردنش است.
طمع، آرزوهای دور و دراز، زود ثروتمند شدن، تکبر، اعتماد به نفس کاذب، عدم مدیریت سرمایه، نداشتن حد ضرر، نبود سیستم معاملاتی درست و …. تمام شکارچیان معامله گران هستند و شما را به روش شکار گرگهای قطب شمال به هلاکت میرسانند.
منبع:
بورسینس
سایر خدمات تیم
در صورت علاقه مندی به یادگیری کامل مبحث مالی رفتاری، جهت پیش ثبت نام و یا شرکت در دوره ها کلیک کنید.
در صورتی که به مشاوره پیرامون موضوع فوق علاقه دارید کلیک کنید...
ثبت نام و عضویت میز کار