تبلیغ تاپ 1
میزکار کاربران
اگر به دنبال موفقیت نروید خودش به دنبال شما نخواهد آمد. - ماروا کلینز

من در سال 1979 در لیورپول (شهری بندری در شمال غربی انگلستان) متولد شدم. زندگی در آنجا و آن سالها دشوار بود، وقتی که 4 ساله بودم پدرم آنجا را ترک و به آلمان مهاجرت کرد و مادر من باید تمام وقت کار میکرد

تا بتواند خانه را برای من و برادر کوچکم اداره کند، من بیشتر دوران کودکیم را به بازی کردن فوتبال و شرارت با تعدادی از بچه های خیابانی گذراندم. درآمد ما کم بود و مادر من پول کمی برای خرید هرچیزی داشت. و به نظر میرسید در آن زمان پول و رفاه از زندگی ما فاصله گرفته است.
 
کودکی من در مقایسه با بسیاری از همکلاسی هایم بسیار سخت بود. از یک نظر هم بزرگ شدن این چنینی یک امتیاز به شمار می آید. و ما زودتر بالغ شدیم چون مجبور بودیم مسئولیت های سنیگن تری نسبت به سن مان داشته باشیم. در نوجوانی متوجه شدم که دنیای من چقدر کوچک است و افرادی در اطراف من به آن هیچ توجهی ندارند. هدف اصلی همه این بود که فقط زنده بمانند.
 
در 13 سالگی تصمیم گرفتم که من باید زندگی بهتری داشته باشم. من 5 سال بعد را صرف برنامه ریزی و ساخت رویاهایم کردم. در سن 18 سالگی از خانه خارج شدم مثل خیلی های دیگر و به دانشگاه رفتم. زندگی من دیگر عوض شده بود و لیورپول و خانواده ام را ترک کردم که  این موضوع قلب مرا به شدت آزرده کرده بود.
 
من اولین نفری بودم که در خانواده ام به دانشگاه رفتم. در رشته کارشناسی اقتصاد دانشگاه منچستر پذیرفته شدم و از سن 18 تا 21 سالگی به تحصیل پرداختم، و سعی داشتم که به رویایم که معامله گری برای یک بانک در لندن بود دست پیدا کنم. در یک معرفی به “گلدمن ساکس” دعوت شدم که یک مصاحبه کاری با شرکت انجام دهم. من شغل را به دست آوردم و غرق در احساسات شدم. من یک پیشنهاد امن و بدون قید و شرط داشتم. یک کار به عنوان معامله گر در یکی از بهترین بانک های سرمایه گذاری دنیا در سن 20 سالگی. من امتحان های حرفه ای ام را دادم و به کار فرستاده شدم.
 
بعد ها در وال استریت در نیویورک آموزش های تکمیلی ام را به اتمام رساندم. در برگشتنم به لندن بر روی بازار سهام اروپا معامله انجام میدادم که به سرعت شهرت فراوانی برای خودم به عنوان معامله گری که ریسک های بزرگی انجام داده بدست آوردم، و معامله هایی را انجام میدادم که دیگران از دست میدادند یا اصلا در نظر نمیگرفتند. و به سرعت موفقیت هایم در بازار پخش شد و بعد از 4 سال کار برای “گلدمن ساکس”، از شرکت Lehman Brothers به سراغم آمدند و از من برای انجام معاملات اروپا دعوت کردند. من برای Lehman Brothers برای 2 سال کار کردم و آن را بهترین شرکت معاملگری اروپا کردم.
 
من تبدیل به یک معامله گر تثبیت شده در بازار شده بودم. من مردی شده بودم که بدون توجه به ابعاد و پیچیدگی کار به هرجایی میرفتم تا کارم را انجام دهم. بعد از فقط 2 سال کار برای Lehman Brothers ، جی پی مورگان (فراچارت: یکی از بزرگترین بانکهای آمریکایی) شعبه انگلیس مرا متقاعد کرد که پست معاون رئیس در معاملات اروپا را به عهده بگیرم که فقط چند هفته بعد از تولد 26 سالگی ام بود.
 
 
ما در جایی از زمان بودیم که به وضوح پایان دوره 5 ساله بازار صعودی بود. به وضوح یک فرار مغرها در شهر اتفاق افتاده بود، خیلی از همسن های من که استعداد کمی داشتند استخدام شدند تا جای افرادی که خالی شده بود را پر کنند. توانایی آنها به وضوح با حقوقی که به آنها پرداخت میشد برابری نمیکرد. ورود به بازار بدون در نظر گرفتن ریسک و یا نداشتن هیچگونه درکی از ریسک به یک مساله طبیعی تبدیل شده بود. و این برای من کاملا واضح بود که پایان روزهای خوب نزدیک است.
 
من در حالی جی پی مرگان را ترک کردم که 28 ساله بودم و عملا در همین سن خودم را بازنشسته کردم  و هر چیزی که داشتم را در ظرف دو ماه فروختم، آپارتمانم در لندن، و سرمایه گذاری هایم را تبدیل به پول نقد در حساب بانکی ام کردم. و یک بلیت مسافرت هوایی دور دنیا خریدم و با یک چمدان لباس راهی شدم. من خیلی سخت برای مدت خیلی زیادی برای دیگران کار کردم، من میخاستم که در کنترل سرنوشت خودم باشم و نیاز به یک استراحت برای مواجه با چالش های جدید داشتم و مسافرت خوشبختانه ایده های جدید به من داد.
 
این خیلی کلیشه ای شاید به نظر برسد ولی طی سفرم من خودم را پیدا کردم، من زمان این را داشتم تا در محیط های جدید که برای من تازگی داشتند فکر کنم، من به 25 کشور سفر کردم و از جنوب آمریکا، جزایر اقیانوس آرام، نیوزلند، استرالیا، جنوب شرقی آسیا، چین و ژاپن. که یک چیز که همه جا به چشم میخورد، مردم با هیچ چیزی (فراچارت: بدون ثروت و داشتن پول)، بدون هیچ امیدی برای آینده شبیه زندگی هایی که ما در اقتصاد غرب  تجربه میکردیم بودند. مردم خوشحال بودند، خیلی خوشحال تر از مولتی میلیونر هایی که در 8 سال قبل در دانشگاه و در میان دوستانم دیده بودم.
 
زندگی مردم وطنم بی معنی و بی جهت بود در مقایسه با زندگی های مردم بیشماری که در سفرهایم ملاقات کرده بودم که سرشار از همدلی و سخاوت و خانواده بود. حرص و طمع و ماتریالیسم (فراچارت: مادی گرایی) مفاهیم بیگانه ای بودند و حتی در الویت های زندگی آنها قرار نداشتند. و من را به رویاهای دوران بچگی ام برگردانده بودند و الهام بخش من بودند برای خلق چیزی خاص و بدست گرفتن سرنوشت خودم.
 
 
من در آپریل 2008 به لندن بازگشتم و با هم کلاسی های دانشگاهیم و دوستان نزدیکم Lex Van Dam و Raoul Pal  یک برنامه تلویزیونی به نام تریدرهای میلیون  دلاری که در ژانویه از bbc2 به روی آنتن رفت را اجرا کردیم.  این یک پروژه ای بود که برای من خیلی اهمیت داشت. استفاده از ترکیب تجربیات خودمان در دنیای حرفه ای معامله گری ما تصمیم گرفتیم که به دنیا نشان دهیم که چطور میشود از بازارهای مالی به ثروت رسید و افسانه که چطور میشود به یک معامله گر موفق تبدیل شد را از بین ببریم. من این هدف را داشتیم که چطور یک مرد در خیابان میتواند ریسک را کاملا تحت نظر و مدیریت کند، مسئولیت های مالی داشته باشد، آینده مالی خود را کنترل کند و ثروتمند شود ولی به مرور. اگر یک درس وجود داشته باشد که هرکسی بتواند آن را از بحران مالی کنونی که بعد از رونق اعتباری پشت سر گذاشتیم بیاموزد این است که، انجام کارهای خوب زمان بر است! مدیریت ریسک موثر کلید موفقیت مالی و برنامه ریزی است. هدف این شو تلویزیونی آموزش و سرگرم کردن است، خوشبختانه ما میتوانیم الهام بخش مردم برای به دست گرفتن موثر سرنوشت مالی خود باشیم. و کمک به مردم برای پول درآوردن برای خودشان، چون میدانستیم که دولت یا هر کسی دیگری این کار را برای آنها انجام نمیدهد.
 
 
در پروژه دوم تصمیم گرفتم یک تجارت که در گذشته میخاستم راه اندازی کنم را آغاز کنم که آن معاملات املاک بود. انجام خرید و فروش املاک متعدد در انگلستان و گسترده کردن آن به علت معاملات املاک موفقی که در آن حضور داشتم مرا در این بازار مشهور کرد. من در معاملات املاک حرفه ای شده بودم  و آن را در خانه انجام میدادم و حتی گاهی 20% زیر قیمت بازار خرید میکردم. من حتی خیلی از مورد های معامله ام را با قیمت بیشتری از زمانی که اگر مشاور املاک استفاده میکردم به فروش رساندم. من وب سایتی راه اندازی کردم برای فروش املاک  یک مرکز فروش خاص که مردم این آزادی را داشته باشند تا خانه های خود را خرید و فروش کنند این سیستم  به دارندگان خانه و خریداران این اجازه را میدهد تا بصورت رایگان معامله کنند.
 
مشاوران املاک طبق مقررات اجازه حضور در این سایت را نداشتند و فقط امکان فروش برای مالکان بود من این تجارت را راه اندازی نکردم چون با مشاوران املاک خصومت شخصی دارم. خیلی فراتر از این است. آنها انسان هستند و من به همه انسان ها و تصمیماتشان در حرفه ای که دارند احترام میزارم. من این تجارت را شروع کردم چون این اعتقاد را داشتم و خاسته ام این بود که در تجارتی شرکت کنم که زندگی مردم را تغییر میدهد. اگر من بتوانم هزاران پوند از هزینه های بی مورد مردم را نجات بدهم، این هزینه ها میتواند صرف دانشگاه کودکان، تعطیلات خانواده یا بازنشستگی شود. و این دست آورد من را عمیقا راضی میکند.
 
در نهایت من در سال 2011 انستیتوت Trading and Portfolio Management را تاسیس و شروع به مربی گری تریدرهای بزرگ اروپا و هم چنین تدریس دانسته های خود به تریدرهای حرفه ای دیگر توسط سمینارها و کورسهای آنلاین شدم.  
 
 
منبع:
فراچارت                                                                                                       
 
 
 
 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

|  
  |
دیدگاه کاربران

 

 

مشاوره آنلاین

با استفاده از خدمات مشاوره آنلاین مرکز آموزش انتخاب برتر، مسیر خود را برای ارتقاء سطح سواد و دانش مالی و حسابداری هموار نمایید.
این بخش، آماده پاسخگویی به نیازهای شما کاربران گرامی، میباشد.

معرفی کتاب

روش های محاسباتی هوشمند در صنعت بیمه

روش های محاسباتی هوشمند در صنعت بیمه

آرنولداف شاپیرو و ال.سی.جین
  • اشتراک دانش و مهارت مالی و حسابداری
  • قرآن پژوهی مالی و حسابداری
  • شرکت دانش پژوهان مالی فرانگر
  • مرکز مشاوره الکترونیک حسابداری, مالی و سرمایه گذاری
  • توسعه توانمندی و فرصتهای شغلی مالی و حسابداری
  • انتخاب برتر محصولات, خدمات و بازار حسابداری, مالی و...
  • توسعه نگر دانش و مهارت مالی و حسابداری
  • آتیه نگر دانش و سواد مالی مدیران ارشد
  • بهینه نگر دانش و سواد مالی خانواده
  • از دوستان خود دعوت کنید با تیم همسو شوید عضو تیم متفکران شوید
    هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی