تبلیغ تاپ 1
میزکار کاربران
تصمیمات من، باورهای مرا آشکار می سازند. - اسپنسر جانسون

قبل از تعریف و بررسی انواع این نمودار ها نکته ی اول در مورد دیتای مورد استفاده است، دیتا همواره خام است و نمی تواند لگاریتمی شود. بنابراین کسانی که دیتا را از شرکت های تامین کننده ی دیتا خریداری می کنند و سپس آنها را در نرم افزار هایی مثل داینامیک تریدر، آمی بروکر ، متا استاک و … اجرا می کنند همواره چارت حسابی را روی نمودار می بینند.

 

نکته ی دوم این است که نمودار های ما در تحلیل تکنیکال دارای دو محور قیمت و زمان است و در نمودار لگاریتمی فقط محور قیمت (محور عمودی) لگاریتمی می شود و محور زمان (محور افقی) خطی باقی می ماند بنابراین لفظ درست تر برای این نوع نمودار ، نمودار نیمه لگاریتمی ( Semi-Log)  است که در برخی نرم افزار ها به اشتباه به آن لگاریتمی (Log)  گفته میشود.

 

در متن زیر از این غلط رایج استفاده کردیم و منظور ما از چارت لگاریتمی همان نیمه لگاریتمی است!

بنابراین اگر نرم افزار مورد استفاده، ابزار لگاریتمی کردن چارت را داشته باشد، می توانید چارت را از حالت حسابی به لگاریتمی تغییر دهید و دیتا همواره خام است. به چارتی که دیتا به صورت خام و بدون اعمال تغییرات درصدی در قیمت نمایش داده می شود، چارت حسابی ( خطی) می گوییم. در چارت حسابی تغییرات قیمت به صورت خطی در نظر گرفته می شود که با واقعیت بازار همخوانی ندارد.

 

به چارتی که تغییرات قیمت در آن به صورت درصدی در نظر گرفته شود، چارت لگاریتمی می گوییم.  در چارت لگاریتمی تغییرات قیمت با واقعیات بازار هم خوانی کاملی دارد.

اما برای درک بهتر موضوع چارتی را برای بررسی در نظر می گیریم.  برای مثال چارت حسابی و تعدیل شده پالایشگاه بندر عباس (فراچارت: نماد شبندر) را در نظر می گیریم :

 

 

 

شبندر سهمی است که حرکت صعودی خوبی در آن است و قیمت از محدوده ی 70 تومان تا محدوده ی 1100 تومان رشد داشته است. برای توضیح بیشتر دو معامله ی فرضی برای شبندر طراحی می کنیم.

 

در معامله ی اول شبندر را در قیمت 100 تومان می خریم و در قیمت 500 تومان می فروشیم، در این معامله 400 تومان به ازای هر سهم سود کسب می کنیم. در معامله ی دوم شبندر را در قیمت 700 تومان می خریم و در قیمت 1100 تومان می فروشیم، در معامله دوم نیز 400 تومان به ازای هر سهم سود کسب می کنیم.

 

 

این دو معامله در دو کادر سبز رنگ روی چارت مشخص شده اند. این دو کادر سبز رنگ دقیقا ارتفاع برابری با هم دارند چرا که اختلاف قیمت در کادر اول 400 تومان (400=100-500) و اختلاف قیمت در کادر دوم نیز 400 تومان (400=700-1100) می باشد. این ارتفاعِ برابر، خاصیت چارت حسابی ( خطی) است.

 

اما آیا این چارت با این تناسب واقعیات بازار را نمایش می دهد ؟!

در معامله اول اگر 100 میلیون تومان از سهم شبندر را در قیمت 100 تومان می خریدیم و پس از 400 تومان افزایش قیمت در سهم، آن را در قیمت 500 تومان می فروختیم، در نهایت 400 میلیون تومان سود می کردیم.

 

در معامله دوم اگر 100 میلیون تومان از سهم شبندر را در قیمت 700 تومان می خریدیم و پس از 400 تومان افزایش قیمت در سهم، آن را در قیمت 1100 تومان می فروختیم، در نهایت 57 میلیون تومان سود می کردیم.

 

در معامله اول به ازای 400 تومان افزایش قیمت سهم 400 درصد سود و در معامله دوم نیز به ازای  400 تومان افزایش قیمت در سهم   فقط 57 درصد سود کسب کردیم!

 

به وضوح مشخص می شود در چارت حسابی میزان واقعی سود آوری و میزان حرکت واقعی امواج مشخص نیست و ارتفاع کادر سبز اول ( تفاوت قیمت خرید و فروش) با سود 400 درصدی با ارتفاع کادر سبز دوم ( تفاوت قیمت خرید و فروش) با سود 57 درصدی یکسان است!

 

اگر بخواهیم این نمودار را با واقعیت بازار و میزان واقعی سود آوری تطابق دهیم ارتفاع کادر سبز در معامله ی اول باید خیلی بزرگتر از ارتفاع کادر سبز در معامله ی دوم باشد چرا که میزان سود آوری در معامله ی اول چندین برابر میزان سود در معامله دوم است.

 

برای اعمال موارد فوق و مشاهده ی چارت صحیح ، باید تغییرات قیمت به صورت درصدی محاسبه و روی چارت نمایش داده شود. برای این منظور کافی است چارت را از حالت حسابی به حالت لگاریتمی تغییر دهیم. در چارت زیر به چارت لگاریتمی شبندر و همچنین تغییرات در ارتفاع دو کادر سبز رنگ در دو معامله ی مذکور دقت فرمایید :

 

 

همان طور که ملاحضه می کنید این چارت لگاریتمی با واقعیت رخ داده در بازار و میزان سود آوری تطابق خوبی دارد و ارتفاع کادر سبز اول با کادر سبز دوم هر دو 400 تومان است ولی چون به لحاظ درصدی تفاوت های فاحشی دارند، این تفاوت ها در چارت اِعمال شده است.

 

در مورد مبنای لگاریتم و تغییرات قیمت و نسبت تغییرات می توان بحث بیشتری کرد اما بحث ریاضی بیشتر ما رو از هدف این متن دور می کند.

 

بنابراین همیشه توصیه می کنم برای انواع تحلیل ها از چارت لگاریتمی استفاده کنید. در تحلیل تکنیکال کمتر به این موضوع پرداخته می شود و در دروسی مثل تحلیل تکنیکال کلاسیک یا هارمونیک یا الیوت معمولی هیچ صحبتی از نوع نمودار مورد استفاده ، نمی شود و بین تحلیل گران مختلف در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد اما آنچه حتمی به نظر می رسد استفاده از یک نوع چارت برای همه ی نمودار ها می باشد، گاها دیده ام افرادی هم روی چارت حسابی تحلیل می کنند و هم روی چارت لگاریتمی! و دنبال واکنش ها برای انتخاب نوع چارت هستند ، این کار قطعا کار اشتباهی است. در برخی از انواع دروس تخصصی مثل نئوویو (فراچارت: الیوت به سبک نیلی) تاکید به استفاده از چارت لگاریتمی شده است و اختلاف نظری برایتحلیل گران باقی نگذاشته است.

 

حال به نکته ای بسیار مهم در چارت های حسابی و لگاریتمی باید توجه کرد :

ابزار فیبوناچی یکی از ابزار های پر کاربرد در تمامی انواع تحلیل تکنیکال می باشد. معمولا ابزارهای فیبو ناچی در نرم افزار ها بر پایه چارت حسابی برنامه نویسی شده اند و وقتی چارت را لگاریتمی می کنیم نمی توانند به درستی بازگشت ها را محاسبه کنند.

 

به چارت حسابی زیر دقت کنید :

 

 

قیمت از نقطه ی (A) در قیمت 63 تومان تا نقطه ی (B) در 1104 تومان افزایش پیدا کرده است و سپس قیمت تا نقطه ی (C) در قیمت 261 تومان کاهش پیدا کرده است. اگر برای حرکت AB فیبوناچی ریتریسمنت رسم کنیم می بینیم نقطه ی (C) کمی پایین تر از تراز 78.6 درصد قرار گرفته است یعنی تقریبا بازگشتی 80 درصدی را نشان می دهد.

 

حال این چارت را لگاریتمی می کنیم و مجددا روی موج AB فیبوناچی را رسم می کنیم :

 

 

در کمال تعجب باز می بینیم در چارت لگاریتمی نیز همان محاسبه را انجام داده و نقطه ی (C) همان 78.6 درصد (حدودا 80 درصد) باز گشت شده است.

 

آیا این درصد بازگشت درست محاسبه شده است؟

بدون هیچ محاسبه و به صورت چشمی هم به چارت نگاه کنیم کاملا واضح است که موج BC حدودا 50 درصد از موج AB را بازگشت کرده است نه 80 درصد! و این محاسبه قطعا اشتباه است. این اشتباه از آنجا ناشی شده که محاسبات همچنان در حالت معمولی انجام شده است.

 

بنابراین وقتی چارت را لگاریتمی می کنیم باید همه ی محاسبات ریاضی ما از جمله بحث فیبوناچی به صورت درصدی انجام شود. یکی از معضلات بازار سرمایه ما عدم درک درست این مطلب حتی توسط اساتید به نام است، در بسیاری از چارت ها می بینیم که چارت لگاریتمی می شود و روی آن از محاسبات معمولی (مربوط به چارت حسابی) استفاده شده است!

 

بنابراین به یاد داشته باشید در چارت حسابی باید از محاسبات معمولی و در چارت لگاریتمی باید از محاسبات درصدی استفاده شود.

 

متاسفانه در اکثر نرم افزارها با لگاریتمی کردن چارت در فیبوناچی هیچ تغییری اعمال نمی شود یا در برخی نرم افزارها مثل داینامیک تریدر که در قسمت فیبوناچی گزینه ای به صورت CH% قرار دارد، که محاسبات فیبوناچی را به صورت درصدی انجام می دهد، این گزینه عملکرد صحیحی ندارد، در فیبوناچی ریتریسمنت و اکستنشن، اشتباهات فاحش و برای همگان قابل دیدن است اما در فیبوناچی پروجکشن و اکسپنشن، محاسبات اشتباهات کمتری دارد.

 

هر چه طول موج هایی که اندازه گیری می کنید بیشتر باشد، اشتباهات فاحش تر می شود و حتی به صورت چشمی قابل تشخیص می باشد.

 

برای این که بتوانیم در چارت لگاریتمی محاسبات فیبوناچی را به درستی انجام دهیم، 3 راه مختلف وجود دارد که ساده ترین راه استفاده از نرم افزارهای مثل متاتریدر 5 (یا نرم افزارهای دیگری که این محاسبات را به درستی انجام می دهند) می باشد که این محاسبات را به درستی انجام می دهد. در این نرم افزار با استفاده از اندیکاتور LogoScale چارت را لگاریتمی می کنیم و محاسبات فیبوناچی در این حالت به صورت درصدی در می آید.).

 

برای مثال همان نمودار شبندر را در مفید تریدر 5 لگاریتمی کردیم و فیبوناچی را رسم کردیم، به نمودار دقت فرمایید :

 

 

همان طور که ملاحظه می کنید نقطه ی (C) که در چارت لگاریتمی با محاسبات معمولی 80 درصد بازگشت را نشان می داد در چارت لگاریتمی با محاسبات صحیح درصدی حدودا 55 درصد بازگشت را نشان می دهد همان بازگشتی که با چشم نیز حدودا همین مقدار را تخمین زدیم. پس خطای این محاسبه حدود 25 درصد می باشد (25=55-80).

 

با توجه به تعاریف پایه ای و مثال هایی که آورده شد، تصور می کنم با این مفهوم به خوبی آشنا شدید. در هر بازاری که تغییرات قیمت زیاد باشد، تفاوت های فاحشی بین چارت حسابی و لگاریتمی وجود دارد از این رو در بازار های نقدی مثل بورس، این تفاوت ها آن قدر زیاد است که با چشم نیز به راحتی قابل تشخیص است. در بازار فارکس برخی به اشتباه تصور می کنند چارت لگاریتمی معنی و مفهمومی ندارد اما باید بدانیم در قسمت های جاری بازار و جایی که قیمت های حداقل و حداکثر در یک موج تفاوت زیادی ندارند، چارت حسابی و لگاریتمی تفاوت چندانی با هم ندارد اما در موج های بزرگ این تفاوت کاملا ملموس است و باید از چارت لگاریتمی به همراه محاسبات درصدی استفاده شود.

 

برای مثال چارت حسابی با محاسبات معمولی ماهانه طلا را در مفید تریدر 5 مورد بررسی قرار می دهیم: همانطور که ملاحظه می کنید نقطه ی C کمی بیش از 50 درصد بازگشت دارد، حدودا 53 درصد.

 

 

حال به چارت لگاریتمی با محاسبات صحیح درصدی دقت فرمایید :

 

 

نقطه ی C بین تراز 23.6 درصد و تراز 38.2 درصد قرار دارد و حدودا نزدیک به 30 درصد از موج قبلی را بازگشت کرده است.

همانطور که ملاحظه کردید حدودا یک تفاوت فاحش 23 درصدی بین این دو نوع محاسبه وجود دارد که هر چه طول امواجی که اندازه گیری می کنیم کمتر باشد، این تفاوت ها کمتر به چشم می آید ولی همواره وجود دارد.

 

منبع:

فراچارت

 

 

 

 
 
 
 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

|  
  |
|   1396/10/20 08:29:33   |
0     0
نمودارهای قیمت به طور معمول دو نوع اطلاعات را در اخیتار بیننده می گذارند : قیمت و زمان. زمان به صورت افقی نشان داده می شود ، که تاریخ ها در پایین نمودار از چپ به راست حرکت می کنند. مقیاس قیمت به صورت عمودی نمایان می شود، از قیمت های پایین تا قیمت های بالاتر. دو روش برای نشان دادن قیمت ها وجود دارد. رایجترین راه با استفاده مقیاس خطی یا لگاریتمی است. در نمودار مقیاس خطی برای مثال، هر افزایش قیمت به صورت یکسان رسم شده است. برای مثال صعود از 10 به 20 همانند صعود از 50 به 60 نمایش داده می شود، در هر دو مورد 10 واحد صعود شکل گرفته که در مقیاس عمودی یکسان نشان داده می شود. این مقیاس خطی رایجتر است. نوع دیگر از مقیاس ها، مقیاس لگاریتمی است.

در نمودارهای لگاریتمی تغییرات قیمت به صورت درصدی اندازه گیری می شود. به بیان دیگر، حرکت قیمت از 10 تا 20 بسیار بزرگتر از حرکت قیمت از 50 تا 60 نشان داده می شود. دلیلش این است که از لحاظ درصدی، صعود از 50 تا 60 معادل 20 درصد رشد است اما صعود از 10 تا 20 معادل 100 درصد صعود است. نمودارهای لگاریتمی بر اساس صعود درصدی ایجاد شده اند و صعود از 10 تا 20 را معادل صعود از 50 تا 100 نمایش می دهد.

به صورت عمومی، تفاوت مابین دو مقیاس برای دوره های زمانی کوتاه مدت خیلی اهمیتی ندارد. بیشتر تحلیلگران همچنان از مقیاس حسابی برای تحلیل هایشان استفاده می کنند. اما تفاوت در نمودارهای بلند مدت تر اهمیت بیشتری دارد. در یک نمودار لگاریتمی، صعود متوالی قیمت در مقایسه با حرکتهای ابتدایی قیمت کوچکتر نمایان می شود. در نتیجه، خطوط روند در نمودارهای لگاریتمی بسیار سریعتر شکسته می شوند. هیچ جواب قطعی وجود ندارد که نشان دهد کدام تکنیک برتر است. برای بیشتر نمودارهایی که من استفاده می کنم نمودارها حسابی هستند. با این حال ، نگاه کردن به هر دوی این نمودارها برای انجام تحلیل های بلند مدت تر ایده ی بسیار خوبی است. نرم افزارها تغییر مقیاس نمودار را به سادگی انجام می دهند.

نوشته جان مورفی
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
|   1396/10/20 08:33:06   |
0     0
اساسی ترین ابزاری که تکنسین ها برای نشان دادن رابطه بین قیمت سهم در گذشته و پیش بینی سهم در آینده به کار نیز می گویند که حرکت سهام را نشان می دهد. تکنیکالیست ها diagram یا chart می برند نمودار است که به آن متناسب با ذائقه و راحتی خود و بسته به شرایط از انواع نمودارها استفاده می کنند. اما قبل از پرداختن به انواع نمودار ها باید با بحث دوره نمودارها آشنا شویم.

دوره یک نمودار: در هر نمودار محور افقی نشان دهنده زمان می باشد. اما اجزای داخلی یک نمودار می تواند نشان

دهنده یک یا چند دقیقه ، ساعت ، روز ، هفته ، ماه ، فصل ، سال باشد.

معمولاً نرم افزارهای مورد استفاده در تکنیکال این تغییرات دوره را به درخواست شما به صورت خودکار انجام میدهد. در شکل های زیر نمودار هایی با دوره های مختلف نمایش داده شده است.
بدیهی است هر چه دوره نمودار بالاتر باشد، نمودار از اهمیت بالاتری برخوردار است.

انواع نمودار

(Bar chart) 1. نمودار میله ای

(Line chart) 2. نمودار خطی

(point&figure chart) 3. نمودار نقطه ورقم

(candlestick) 4. نمودارشمعی

نمودار میله ای

این نمودار، رایج ترین نمودار در تحلیل تکنیکی می باشد. در این نمودار تغییرات قیمت در یک میله نشان داده می شود.

در این نمودار

بوسیله میله سمت چپ متصل به میله بزرگ (opening price اولین قیمت در کل دوره (قیمت باز شدن یا 

به وسیله میله سمت راست متصل به میله بزرگ (closing price) قیمت بسته شدن 

به وسیله انتهایی ترین قسمت بالایی میله بزرگ (high price) بیشترین قیمت در طول دوره 

به وسیله پایین ترین قسمت انتهایی میله بزرگ نشان داده می (low price) کمترین قیمت در طول دوره 

شود.
در مواقعی که بی نظمی بازار کم باشد، بهترین نمودار برای تشخیص روند ها در نمودار ها، نمودار میله ای است.
نمودار خطی

یک نمودار در دوره های متوالی به وجود می (closing price) نمودار خطی از به هم پیوستن قیمت های بسته شدن آید. این نمودار قدیمی ترین نمودار موجود در تحلیل تکنیکی بوده و در مواقعی که بی نظمی بازار زیاد باشد، برای حذف نوسانات اضافه بازار از این نمودار استفاده می شود. این موضوع در قسمت روند ها بیشتر مورد بررسی قرار می گیرد.
نمودار شمعی:
که بیانگر محدوده (shadow) به این نمودار، شمعی ژاپنی نیز می گویند. این نمودار دارای دوقسمت است. قسمت سایه نوسان قیمت در طول دوره بین پایین ترین و بالاترین قیمت است.
که فاصله بین قیمت باز شدن و بسته شدن است. اگر قیمت بسته شدن از قیمت باز شدن (Body) قسمت بدنه بالاتر باشد، بدنه توخالی و اگر قیمت بسته شدن از قیمت باز شدن پایین تر باشد بدنه سیاه و توپر است. این نمودار جنبه دیداری خوبی دارد و به صورت ذاتی تحلیل های ضعیفی نیز به همراه دارد. به مانند نمودار های میله ای هر شمع بیانگر یک دوره خاص (دقیقه، ساعت، روز) می باشد.
نمودار نقطه و رقم:
این نمودار در اوایل قرن بیستم به وجود آمد و بلافاصله محبوبیت و کارآرایی بالایی پیدا کرد، همچنین از قواعد معمول سایر نمودارها کمتر تبعیت می کند. این نمودار امروزه بیشتر برای تشخیص نقاط متراکم و هدف یابی بعدی قیمت در صورت خروج از منطقه تراکم مورد استفاده قرار می گیرد. در این نمودار برای حذف نوسانات زائد یک درصد نوسان مجاز تعیین می شود و فقط نوسان های بزرگتر و مساوی درصد یا اندازه ذکر شده در دوره مورد نظر در نمودار (Box size) و نوسان های منفی به X دخالت داده می شوند. همچنین نوسان های مثبت به وسیله ستون هایی متشکل از عناصر وسیله ستون هایی متشکل از علامت 0 به نمایش در می اید. چنانچه نوسانات انجام شده در طول دوره بزرگ تر از نوسان انجام شده در خلاف جهت روند بازار بوده و از حاصل ضرب "نوسان مجاز در میزان بازگشتی " بزرکتر باشد یک ستون جدید در خلاف جهت به وجود می آید. در غیر این صورت تغییری در نمودار حاصل نخواهد شد. آشنایی با ظرائف این نمودار مستلزم مطالعات بسیار بر روی این نمودار می باشد.
نمودار ها را می توان در دو مقیاس حسابی و لگاریتمی رسم کرد. برخی از تحلیل گران، مخصوصا تحلیل گران بلند مدت از نمودار های لگاریتمی استفاده می کنند که مزایای بیشتری دارد. قابل ذکر است که در بازار ارز نمی توان از مقیاس لگاریتمی استفاده کرد به دلیل اینکه مقیاس ها بین یک و دو است.

در مقیاس حسابی فاصله بین اعداد ثابت است، در حالی که در مقیاس لگاریتمی هرچه فاصله قیمت ها بیشتر شود، فاصله بین اعداد کوتاه تر می شود. در نمودارهای لگاریتمی فاصله های مساوی نشان دهنده درصد تغییر مساوی در قیمت است. به عنوان مثال فاصله بین 10 تا 20 (تغییر 100 %) مساوی فاصله بین 20 تا 40 یا 40 تا 80 است. در نرم افزار های تکنیکی این موارد توسط نرم افزار محاسبه می شود. در شکل های ( 7و 8) نمودار ماهانه شاخص داو جونز به صورت لگاریتمی و حسابی نشان داده شده است. در شکل ( 7) که نمودار لگاریتمی می باشد، روند بلند مدت و هارمونی نمودار برتری واضحی نسبت به نمودار حسابی دارد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
احمد حیدری |   1396/11/02 22:25:14   |
0     0
ابزار فیبوناچی یکی از ابزار های پر کاربرد در تمامی انواع تحلیل تکنیکال می باشد. معمولا ابزارهای فیبو ناچی در نرم افزار ها بر پایه چارت حسابی برنامه نویسی شده اند و وقتی چارت را لگاریتمی می کنیم نمی توانند به درستی بازگشت ها را محاسبه کنند.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
دیدگاه کاربران

 

 

مشاوره آنلاین

با استفاده از خدمات مشاوره آنلاین مرکز آموزش انتخاب برتر، مسیر خود را برای ارتقاء سطح سواد و دانش مالی و حسابداری هموار نمایید.
این بخش، آماده پاسخگویی به نیازهای شما کاربران گرامی، میباشد.

معرفی کتاب

دانستنی‌های بیمه اتومبیل

دانستنی‌های بیمه اتومبیل

علی اعظم محمد بیگی،حمید عبدالحسین حریری
  • اشتراک دانش و مهارت مالی و حسابداری
  • قرآن پژوهی مالی و حسابداری
  • شرکت دانش پژوهان مالی فرانگر
  • مرکز مشاوره الکترونیک حسابداری, مالی و سرمایه گذاری
  • توسعه توانمندی و فرصتهای شغلی مالی و حسابداری
  • انتخاب برتر محصولات, خدمات و بازار حسابداری, مالی و...
  • توسعه نگر دانش و مهارت مالی و حسابداری
  • آتیه نگر دانش و سواد مالی مدیران ارشد
  • بهینه نگر دانش و سواد مالی خانواده
  • از دوستان خود دعوت کنید با تیم همسو شوید عضو تیم متفکران شوید
    هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی