ریسک اعتباری یکی از شایعترین علل ورشکستگی و انحلال بانکها و مؤسسات اعتباری است. در راستای حفظ جامعیت و یکپارچگی بازارهای مالی بینالمللی و کاهش ریسکهای مالی بینالمللی، یکسری استانداردها و رویهها که نقش کلیدی و اساسی در مذاکرات و تعاملات مالی بینالمللی دارند، تهیه و تنظیم شدهاند.
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
اساس مدیریت مطلوب ریسک اعتباری را میتوان در شناسایی دقیق و به موقع ریسکهای ذاتی و اصلی موجود در فرآیندها و فعالیتهای مربوط به اعطای تسهیلات خلاصه نمود.
روشهای اندازهگیری، ارزشیابی و نیز فعالیتهایی که برای کاهش و مقابله با این ریسکها به کار گرفته میشوند، عموماً تعاریف روشنی از سیاستهای مدیریت ریسک در سازمانها را ارائه میکنند.
علاوه بر این، پارامترهایی که بواسطه آنها ریسک اعتباری کنترل میشود نیز از این طریق مشخص میگردد. در حقیقت بواسطه وجود اینگونه کنترلهاست که محدودیتهای ناشی از سیاستهای اتخاذ شده در پذیرش ریسکها مورد بررسی قرار گرفته و در نتیجه آن، کفایت تنوع بخشی و متنوعسازی پرتفوی وامها در جهت کاستن ریسکهای مزبور تضمین میشود (فقیه، 1383، ص 3).
روشهای مختلف شناسایی و سنجش میزان ریسک، در جهت مدیریت و کاهش آن در حوزه مدیریت ریسک اعتباری نوعاً به سه گروه سیاستها منتج میشوند:
گروه نخست، سیاستهای محدود کننده یا کاهش دهنده ریسک اعتباری را در بر میگیرند مانند سیاستهای متمرکز سازی تسهیلات و اعطای تسهیلات به سازمانها و مؤسسات وابسته و مرتبط.
گروه دوم، عبارتند از سیاستهای مربوط به طبقهبندی داراییها که مواردی همچون ارزیابیهای متناوب و زمانبندی شده پرتفوی وامها در جهت ارزیابی و کنترل قابلیت وصول وامها (و نیز سایر خدمات اعتباری مشابه که تحمیل کننده ریسک اعتباری به بانک میباشند) را در بر میگیرند.
گروه سوم، شامل سیاستهای کاهش زیانها با استفاده از اقدامهای احتیاطی و ذخایر احتیاطی و نیز اعطای اختیارهای کافی به مدیران برای حذف زیانهای حاصل از مشارکت با مشتریان، نه تنها در فرآیند اعطای تسهیلات، بلکه در تمام داراییهای بانکی در معرض خطر زیان هستند.
مدیریت، بالاخص مدیریت نهادهای مالی هرگز وظیفهای آسان نیست و درسالهای اخیر نیز با مشکلات بسیاری به لحاظ وجود خطرات در محیط اقتصادیمواجه بوده است.
اما قسمت عمده کسب و کار نهادهای مالی همچون بانکها،شرکتهای بیمه، صندوقهای بازنشستگی و شرکتهای تأمین مالی، اعطای واماست. بهعلاوه، این مؤسسات برای کسب سود بیشتر، باید در بازپرداخت کامل وامخود از سوی مشتریان موفق باشند؛ به عبارتی دیگر ریسک اعتباری آنها باید کم باشد.
درصورت بیتوجهی مدیریت ریسک اعتباری و کاهش آن ممکن است خطررفتاری بروز کند(شمسالدینی, 1389).
اساس مدیریت مطلوب ریسک اعتباری رامیتوان در شناسایی دقیق و بهموقع ریسکهای ذاتی و اصلی موجود در فرآیندها و فعالیتهای مربوط به اعطایتسهیلات خلاصه کرد.
روشهای اندازهگیری، ارزشیابی و نیز فعالیتهایی که برایکاهش و مقابله با این ریسکها به کار گرفته میشوند، عموماً تعاریف روشنی ازسیاستهای مدیریت ریسک در سازمانها را ارائه میکنند.
علاوه براین، عواملی کهبهوسیله آنها ریسک اعتباری کنترل میشود نیز از این طریق مشخص میشود.
درحقیقت به دلیل وجود اینگونه کنترلها است که محدودیتهای ناشی ازسیاستهای اتخاذ شده در پذیرش ریسکها مورد بررسی قرار میگیرد و درنتیجهآن، کفایت تنوع بخشی و متنوعسازی پرتفوی وامها برای کاستن ریسکهای مذکور تضمین میشود(Fatemi & Fooladi, 2006).
ثبت نام و عضویت میز کار