اطلاعات نامتقارن و فرضیه مخاطره اخلاقی در چارچوب "مسئله نمایندگی " از جمله این مبانی نظری هستندکه رفتار مخاطره آمیزتر بانکها در پرداخت اعتبارات را به دنبال دارد. بر این اساس، بانکهایی که سرمایه محدود دارند، از مطالبات معوق بیشتری برخوردارند.
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
در چارچوب این فرضیه، سرمایه محدود بانکها باعث نگرانی کمتر آنها از ورشکستگی شده و بنابراین به مخاطره اخلاقی منجر میشود. در این صورت سهم وامهای ریسکی در ترکیب وامهای بانک افزایش یافته که نتیجه آن افزایش مقدار مطالبات معوق میباشد.
یکی دیگر از اثرات مخاطرات اخلاقی وجود تضاد منافع در عملیات بانکداری است. هرگاه یک بانک مبادرت به پرداخت وام به یک بنگاه با شرایط بسیار آسان کند تا از تعرفه ها و کارمزدهای ناشی از به دست گرفتن ارائه یکسری خدمات به آن بنگاه مانند تعهد فروش اوراق بهادار برخوردار گردد، تضاد منافع در عملیات بانکی وقوع یافته است که به تخصیص ناکارای اعتبارات و افزایش ریسک اعتباری بانک منجر می گردد (Mishikin & Eakins, 2011).
نوع ساختار بازاری صنعت بانکی از جمله مباحث نظری موجود در توضیح دلایل مطالبات معوق در صنعت بانکی است.
آلن و گان (2000 و 2004) نشان دادند یک ساختار بانکی با تمرکز کمتر و تعداد بیشتر بانک، استعداد بیشتری برای ابتلا به بحران مالی و نکول مطالبات دارند (Allen & Gale, 2000).
در چارچوب این نظریه، صنعت بانکی متمرکزتر می توانند باعث قدرت بازاری بیشتر بانکها و سودآوری آنها شود. سودآوری بیشتر باعث انگیزه کمتر بانکها برای عملیات ریسکی تر شده و به دنبال آن موجب مطالبات معوق کمتر میشود.
گروهی دیگر استدلال نمودند که نظارت بر تعداد محدودی بانک در یک سیستم بانکی متمرکز آسانتر خواهد بود. بر اساس این دیدگاه که پایداری تمرکز نامیده میشود، نظارت و هدایت بانکها کارآمدتر بوده که به ریسک اعتباری وبی ثباتی مالی کمتر منجر میشود.
الن و گان بی ثباتی زیاد در نظام بانکی امریکا با تعداد زیادی بانک نسبت به بی ثباتی اندک نظامهای بانکی UK و کانادا با تعداد محدود بانک را گواه خوبی برای چنین دیدگاهی معروف میکند ( .(Hellman, Murdock, & Estigliz, 2000
اندازه بانک متغیر دیگری است که میتواند مقدار مطالبات معوق را متاثر سازد؛ اما بر اساس مبانی نظری و شواهد تجربی تاثیر اندازه بانک بر نسبت مطالبات معوق مبهم است.
از یکسو بانکهای بزرگتر نسبت به بانکهای کوچکتر استراتژی مدیریت ریسک بهتری دارند؛ به عبارت دیگر بانکهای بزرگتر سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص می دهند و به سبب برخورداری از صرفه های مربوط به مقیاس و قلمرو احتمالا می توانند ارزیابی دقیق تری از ریسک افراد داشته باشند. بنابراین، بانکهای بزرگتر می توانند نسبت مطالبات معوق به تسهیلات کمتری داشته باشند.
در مقابل برخی مطالعات نشان می دهند رابطه ای مثبت بین نسبت مطالبات معوق و اندازه بانک وجود دارد (Hu, Yang, & Chiu, 2004).
رفتار احتیاطی بانکها که میتواند با شاخص نسبت وام به دارایی تعریف شود یکی از عوامل اصلی تعیین کننده نسبت مطالبات معوق است.
در واقع بانکهای دارای ریسک پذیری بالاتر، احتمالا متحمل سطوح بالاتری از نسبت مطالبات معوق در طول دوران رکود اقتصادی می شوند. از این رو انتظار داریم رابطه مثبتی بین نسبت وام به دارایی و رشد مطالبات معوق وجود داشته باشد.
ثبت نام و عضویت میز کار