این روش که ابتدا توسط هری مارکویتز بصورت عملی بیان شد، بر اساس یک سری مفروضات خاصی است که اهم آن گویای این است که بازار کارا است و انتشار اطلاعات بصورت یکپارچه و در اختیار همکان است و شفافیت اطلاعات در معاملات حاکم است. مبنای این روش بر پایه این استدلال استوار است که احتمال خطر از دست دادن سرمایه یا سود یک نوع سهام در بازار بسیار بیشتر از مجموعه یا ترکیب سهام است.
پس از جنگ جهانی دوم، مجموع نظریه های جدیدی به جامعه مالی عرضه شد که عنوان نظریه های مدرن مالی را به خود گرفت. دیدگاه های ارائه شده در این مطالعات، با بررسی های گذشته، تفاوت اساسی داشت و در آن زمان، مورد استفاده وسیع دست اندرکاران بازار های سرمایه قرار گرفت.
تئوری فرا مدرن پرتفوی بر اساس رابطه بازده ای و ریسک نامطلوب (کاهشی یا منفی) به تبیین رفتار سرمایه گذار و معیار انتخاب پرتفوبی بهینه می پردازد. مارکویتز معتقد است که سرمایه گذاران به دو علت به دنبال حداقل ساختن ریسک نامطلوب هستند، اول آنکه سرمایه گذاران ابتدا به امنیت اصل سرمایه می اندیشند و دوم اینکه اگر توزیع نرخ بازدهی از نوع نرمال نباشد، مدل ریسک نامطلوب مناسب خواهد بود.
ناتوانی در جهت پیش بینی قیمت سهام به دلیل عوامل متعدد تاثیر گذار بر آن باعث ارائه فرضیه کارایی بازار شد. فرضیه بازار کارا، تعیین قیمت اوراق بهادار را ناشی از واکنش خریداران و فروشندگان به جدیدترین اطلاعات و آینده شرکت می داند.
در دنیای مدرن امروز دیگر بانکها نمی توانند به تنهایی جوابگوی نیازهای مالی شرکتهای مختلف باشند چرا که تأمین سرمایه از طریق منابع بانکی نقدینگی را افزایش و موجب ایجاد تورم می شود. بازارهای سرمایه می توانند در ایجاد سیاستهای ضد تورمی نقش مؤثری داشته باشند.