چرا شرکتها برای حضور دراین بازار از خود علاقه نشان می دهند ؟ و اساسا مزایای حضور شرکتها دربازار بورس چیست ؟ درپاسخ به این پرسش سعی نمودیم به اختصار پاره ای از عوامل بااهمیت را بیان نمائیم که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
نبود حد سرمایه مجاز به نحوی که هر فردی با هر میزان سرمایه امکان ورود به این بازار را خواهد داشت . به عنوان مثال دربازار سرمایه شما به راحتی می توانید با مبلغ یک میلیون ریال بخشی ازسهام یک شرکت بزرگ ومعتبر را خریداری نمائید.
حدود 500 سال پیش در یکی ازشهرهای بلژیک درمقابل منزل فردی به نام (واندر بورس) صرافان گرد هم آمده اوراق بهاداردادوستد میکردند.از آن پس هرمکانی راکه درآن، اوراق بهادار مورد معامله قرار می گرفت بورس نامیدند.
مزایای پذیرش شرکتها در فرابورس، بر اساس مقررات، کلیه مزایای موجود برای شرکتهای پذیرفته شده در بورس، برای اوراق بهادار و سهام شرکتهای پذیرفته شده در فرابورس نیز تعریف شدهاند. این موارد از جمله موارد زیر میباشند.
قرارداد نقدی: قراردادی است که در بازار فیزیکی معامله میشود و براساس آن، پرداخت بهای کالای مورد معامله و تحویل آن در هنگام معامله و براساس دستورالعمل تسویه و پایاپای بورس انرژی (مصوب هیئت مدیره سازمان) انجام میشود.
از آنجا که یکی از بهترین و شفافترین مکانیزمهای قیمت گذاری محصولات، عرضه آنها در بورس میباشد، در اوایل دهه 80 ایده تاسیس بورسی برای انجام معاملات نفت طی فرآیندی مشترک میان وزارتخانه های نفت و اقتصاد شکل گرفت.
بی شک از مهمترین اهداف تاسیس بورس کالا ایجاد بازاری قانونمند، شفاف سازی معاملات و قیمتها ، حذف واسطه گریهای غیرضروری و مبادله آزاد کالا بین عرضه کنندگان و تقاضا کنندگان است.
بورس کالا یک بازار متشکل و سازمان یافتهای است که بطور منظم کالای معینی با ساز و کاری خاص مورد معامله قرار میگیرند. امروزه طبقهبندیهای متعددی برای یک بورس کالایی وجود دارد. اما گسترش بازارهای بخش مالی و حقیقی اقتصاد سبب شده چندین نوع از بررسیها در قالب یک تشکل متمرکز قرار داشته باشند.
در علم اقتصاد، بورس به بازاری اطلاق میشود که قیمتگذاری و خرید و فروش کالا و اوراق بهادار در آن انجام می پذیرد و در یک طبقهبندی کلی شامل بورس کالا و اوراق بهادار است. بخش مالی اقتصادی هر کشور تامینکننده منابع مالی و فعالیتهای حقیقی اقتصادی محسوب میشود که به دو بخش تقسیم میگردد.
معامله گرانی که دایماً ضرر می کنند اعداد مهم و کلیدی را نمیدانند. آنها به مفاهیم حمایت و مقاومت توجه نمیکنند و با الگوها و نمودارها بیگانهاند. تعریف آنها از مدیریت ریسک نیز با شکست مواجه میشود. باید بدانید که یک معاملهگر در صورت نداشتن استراتژی یا روش معاملاتی ثابت و مشخص محکوم به شکست است .